سالهایی را که در محضر حضرت استاد موسوی تهرانی درس میخواندم خوب به خاطر دارم. چنان با حرارت درس میفرمود و بهاصطلاح پنبۀ عبارتها را میزد که رفقا به شوخی میگفتند: اگر شیخ انصاری زنده شود خودش یک بار دیگر کتاب «رسائل» را پیش ایشان درس خواهد گرفت. «کفایۀ» آخوند که دیگر در دستانش مانند موم شده بود. یکی از یادگارهایی که همیشه از محضر مبارکش به همراه دارم داستان جذاب و پرکششی است که دربارۀ تعریفات و بلایی که بر سر آنها آمده تعریف میکرد...
برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.