بنابراین اگر قطع پیدا کرد این
خمر است و خورد، حد بر او جاری میشود. بیّنه آمد که خمر است و خورد، باز هم حد بر
او جاری میشود. حتی اگر خمریت مایعی با استصحاب هم ثابت شد و خورد، حد بر او جاری
میشود؛ چرا که استصحاب تنزیلی است و میگوید:
این خمر است. «فإنّک کنت علی یقین من وضوئک»؛ یعنی من دارم وضو را میبینم و تو
هنوز وضو داری. نمیگوید: کاشف هست. سرّ اینکه دربارۀ استصحاب بحث کردهاند که آیا
جزء امارات است یا جزء اصول همین است که دیدهاند انکشاف آمده، امّا کاشفش نیامده
و معنا ندارد که انکشاف بیاید و کاشف نیاید و اگر این تحلیل مرحوم نایینی درست
باشد، استصحاب جزء اصول است، لکن به این معنی. اما مثل مرحوم آقای خویی استصحاب را
جزء امارات میدانند و البتّه ایشان در امارات تفصیل قائل شدهاند که امارات جهت
کشف دارد یا ندارد. البته مرحوم استاد (انکشاف در امارات را) واقعی گرفتهاند و
لذا اصلاً میگویند که: نحو اماره است. ما معتقدیم در قطع انکشافش واقعی است، در این
جا ابداعی است.
برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.