قواعد عامه در باب مکاسب (60)
«أو حمل التصاویر». این قسمت هم گیر دارد؛ چون ان شاء الله خواهد آمد که تنها کشیدن تصویر حرام است و نگهداریاش حرام نیست. «اقتناء الصور» بهاصطلاح آقایان خواهد آمد که حرام نیست. در برخی نسخ «عمل التصاویر» نوشته و ظاهراً تصحیح قیاسی فرمودهاند. بله، «عمل التصاویر» باشد صحیح است.
«حمل أصنام». ان شاء الله تعالی درخود «مکاسب» خواهد آمد که حمل اصنام هم دو جور است: یک دفعه مثلاً یک یا چند بت را با طلا درست کردهاند، امّا حالا با آن معاملۀ طلا کرده و مثلاً میگوید: آقا اینها طلای 18 است، فروختم کیلویی این قدر. حالا هرچند شکل بت دارد، اما آن شکل و عنوان صنمی هیچ تأثیری در فروش ندارد. خب، در اجاره هم همان طور است. چه فرقی میکند؟ می گوید: تو بردار این طلاها را ببر. حالا نگاه که میکند، میبیند طلاها به شکل بت هم هست.(1) حالا اگر میخواهد برود بت را حمل کند، آن حرام است. امّا اگر گفته: آقا این 200 کیلو طلا را برایت آوردم تا ببری. حالا نگاه که میکند میبیند در آن چند تا بت هم هست. این به عنوان بت حمل نمیکند، بهعنوان طلا دارد حمل میکند. خواهد آمد که این اشکال ندارد. بله، اگر برای هیئتش هم یک پولی بدهند و بگویند: این طلا چون بت است، به خاطر این بت و احترام آن...، بله این حرام است.
«أو المزامیر». نی و مشابهات آن؛ مثل بوق و مانند اینها که همه با با دمیدن هوا کار میکنند. «وبرابط». «برابط» جمع «بربط»، بهاصطلاح همان دف است.
بحث آلات موسیقی را هم مستقلاً ـ ان شاء الله ـ عرض خواهیم کرد که از این روایت «تحف العقول» معلوم می شود که اصلاً آلات موسیقی بعنوانه حرام است. «والخمر». که خب به جای خودش است.
«خنازیر، میتة، دم، أو شیء من وجوه الفساد»: یک چیزی از وجوه الفساد. «الذی کان محرّماً علیه من غیر جهة الإجارة فیه». خیلی لطیف است؛ چون خود آن عمل هم باید با قطع نظر از تعلّق اجاره مباح باشد. اگر خود عمل با قطع نظر از تعلّق اجاره حرام باشد، اجارۀ خودش برای او هم حرام است.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 21/ 9/ 1384)
..............................................................................................................
پانوشت:
(1) مثلاً بتهایی که داشتند که چند تایش در قرآن اسمشان برده شده، خود عربها و اهل مکّه یا اهل مدینه اصلاً این هنر و حالت فنّی را نداشتند. یمن، سوریه و مصر (اقباط که حتّی لغت عربی نداشتند) و... داشتند. بتها هم مختلف بودند. یک عدّه از آنها از سنگ بودند، بتهای خانوادگی بود و... . آن بت معروف را که بت هبل نام داشت از یونان آورده بودند. یکی از مراکز بسیار مهمّ مجسّمهسازی قبل از اسلام یونان بود. این بتی بود از طلا. «کلبی»، مورّخ معروف، کتابی به نام «الأصنام» دارد و در آن جا شرحی راجع به این اصنام ـ من جمله همین بت هبل ـ داده. این را از یونان برای مکّه آورده بودند و تصادفاً از کشتی که پیاده میکردند افتاده و دستش هم شکسته بود.
#فقه
#قواعد عامه
#مکاسب
#قواعد عامه در باب مکاسب
#اولین قاعده عامه
#حدیث تحف العقول
#دنباله تشریح متن حدیث و بیان فواید موجود در آن