دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (77)

شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۲۱:۳۶

«فکلّ ما یتعلّم العباد أو یعلّمون» با این قیودی که گفته شد «فحلال فعله، تعلیمه، والعمل به وفیه». بحث «به» و «فیه» گذشت. «عمل به» یعنی خودش انجام بدهد و «فیه» یعنی مقدّماتش را انجام دهد مثلاً. «لنفسه»؛ این کار را برای خودش انجام دهد (برای خودش لباس بدوزد، پشم برای خودش بریسد). «أو لغیره»، برای غیر خود کارگری کند. هر دو درست است. برخلاف کسانی که می‌گویند: هرچه کار کرد مال خودش است و مال کس دیگری نمی‌شود.

«وإن کانت تلک الصناعة وتلک الآلة قد یستعان بها علی وجوه الفساد». آلات به‌طور کلّی سه جورند:

1.  آلاتی که فقط کار حلال از آنها برمی‌آید، که این خیلی کم است.

2.  آلاتی که فقط کار حرام از آنها برمی‌آید؛ مثل آلات موسیقی به تعبیر بعضی روایات.

3.   آلاتی مثل چاقو که هر دو کار از آنها برمی‌آید.

این جا می‌خواهد بگوید: مادام که طبیعت این ابزار و این صنعت، برای کاری است که خودش عنوان ندارد و این بشر است که به این عنوان می‌دهد، آن هم جایز است. «وإن کانت تلک الصناعة وتلک الآلة قد یستعان بها علی وجوه الفساد ووجوه المعاصی ویکون». این «یکون» عطف بر «یستعان» است. «ویکون معونة علی الحقّ والباطل». با چاقو هر دو کار را می‌شود کرد. بله، قسمتی که فقط حرام محض است، آن صنعت درست نیست.

«فلا بأس بصناعته وتعلیمه ونظیر الکتابة». این کتابت عرض کردم: در این جا یک شغل اداری است، مأمور ضبط و ثبت مالیات و...، که نوشتن و این کارها را هم او انجام می‌داده. «التی هی علی وجه من وجوه الفساد». وجهش: «من تقویة معونة ولاة ولاة الجور». مراد این است که: اگر خودش هم ظالم نیست، از طرف ظالم تعیین شده تا کارهای حسابداری کند.

«وکذلک السکّین وغیر ذلک من وجوه الآلة التی قد تُصرَف إلی جهات الصلاح وجهات الفساد، وتکون آلة ومعونة علیهما، فلا بأس بتعلیمه وتعلّمه». هر دوش «وأخذ الأجر علیه وفیه». ساختن چاقو اشکال ندارد، امّا ساختنش دیگر ملازم با مطلق تصرّف نیست. ساختنش جایز است، لکن حق ندارد آن را در حرام به کار ببرد.

«فلیس علی العالم والمتعلّم إثم ولا وزرٌ؛ لما فیه من الرجحان فی منافع جهات صلاحهم وقوامهم به وبقائهم». این روایت مضمونش خیلی خوب است، ولی باید «قاعدۀ حلّ» هم به آن ضمیمه شود، که بگوییم: هر تصرّفی هم ابتدائاً جایز است، مگر ما خرج بالدلیل.

«وإنّما الاثم والوزرُ علی المتصرّف بها فی وجوه الفساد والحرام، وذلک». حالا نکته‌اش: «أنّما حرّم الله الصناعة التی حرام هی کلّها التی یجیء منها الفساد محضاً؛ نظیر بربط» همین آلات موسیقی، «مزامیر» که نی باشد، «وشطرنج وکلّ ملحوق به»؛ هر چیزی که جزء آلات لهو است، «صُلبان» جمع صلیب است. «أصنام» هم که جمع صنم به معنای بت است.

«وما شابه ذلک من صناعة الأشربة الحرام». «حرام» علاوه بر این‌که مصدر است، به‌معنای خود محرّم هم به کار برده می‌شود و اشکال ادبی ندارد.

«وما أشبه ذلک من صناعات الأشربة الحرام وما یکون منه وفیه الفساد محضاً، ولا یکون فیه ولا منه شیءٌ من وجوه الصلاح، فحرام تعلیمه، تعلّمه». حرام تکلیفی است. «وأخذ الأجر علیه». حتّی کار کردن و پول گرفتن هم حرام است.

روایت شطرنج بین 25 تا 30 ـ 35 روایت است، که باید ببینیم روایت منصرف به جایی است که قمار و مراهنه در آن باشد، یا اطلاق دارد؟ که به نظر ما اطلاق دارد و ان شاء الله نکتۀ شطرنج را عرض خواهیم کرد که: اصلاً مراهنه نیست، نکتۀ دیگری است.

«وأخذ الأجر علیه وجمیع التقلّب فیه من جمیع وجوه الحرکات کلّها إلاّ أن تکون صناعة قد تنصرف إلی جهات الصنائع، وإن کان قد یتصرّف بها ویتناول بها». ولو مثلاً 80% باطل است، لکن یک جهت خیری هم دارد.

 «من جمیع وجوه الحرکات کلّها إلاّ أن تکون صناعة». «صناعة» هم می‌تواند خبر و مرفوع باشد و هم این‌که «کان» تامّه و«صناعة» مرفوع باشد.

«وإن کان قد یتصرّف بها ویتناول بها وجه من وجوه المعاصی، فلعلّه لما فیه‏». این جا «فلعلّه» چاپ شده، لکن بهتر این بود: «فلعلّةِ ما فیه من الصلاح حلّ تعلّمه وتعلیمه والعمل به». اینها تکلیف‌اند.

«فلعلّة ما فیه من الصلاح حلّ تعلّمه، تعلیمه، والعمل به، ویحرم على من صرفه إلى غیر وجه الحقّ والصلاح. فهذا تفسیر بیان وجه اکتساب معایش العباد وتعلیمهم فی جمیع وجوه اکتسابهم».

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 27/ 9/ 1384)

#فقه

#قواعد عامه

#مکاسب

#قواعد عامه در باب مکاسب

#اولین قاعده عامه

#حدیث تحف العقول

#دنباله تشریح متن حدیث و بیان فواید موجود در آن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (77) :: دروس استاد عرفانیان