دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (83)

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۸:۱۷

این کتاب در زمان مجلسی پدر و پسر، بین اصحاب شهرت پیدا می‌کند و از آن زمان محلّ بحث می‌شود که آیا آن را قبول کنیم، یا نه؛ چون دارای احکام خاصّی بوده، خصوصاً عدّه‌ای از احکامی که اصحاب ما دلیلش را پیدا نکرده بودند؛ یعنی: چیزی در حدود 7 قرن فتوا بدون دلیل بین شیعه وجود داشت و دلیل آن فقط اجماع بود و بعد از هفت قرن منحصراً در این کتاب پیدا شد و چون اوایلش هم این طور بود که: «یقول عبد الله علیّ بن موسی»، طرف ادّعا می‌کرد که این مثلاً به خطّ حضرت رضا (علیه السلام) و یا منسوب به آن حضرت است. اینها منشأ بحث فراوانی بین اصحاب ما شد:

1. طبق قاعده عدّه‌ای ـ مثل مرحوم مجلسی و صاحب «حدائق» ـ به آن اعتماد کردند.

2. عدّه‌ای مثل مرحوم شیخ حرّ به آن اعتماد نکردند و با این‌که این کتاب در زمان خود ایشان مطرح بود، جزء مصادر «وسائل» از این کتاب نقل نکرده.

3. عدّه‌ای هم گفته‌اند: لااقل خبر و روایت مرسل است و در حدّ یک روایت مرسل می‌شود قبولش کرد.

4. عدّه‌ای هم گفته‌اند: بیش از خبر مرسل و خبر معمولٌ به (خبر ضعیفی که به آن عمل شده) است. بنا بر این که شهرت عملی (مراد از عمل در این جا یعنی فتوا) جابر ضعف سند باشد، حدیث ضعیفی است که به خاطر شهرت ضعفش منجبر می‌شود.

5. عدّه‌ای هم تدریجاً معتقد شدند که این همان رسالۀ علیّ بن بابویه (پدر صدوق) و یا مال خود شیخ صدوق است.

چون کتاب به این جهت خیلی مهم بود، حتّی در پاره‌ای از کتب اصولی ما ـ مثلاً در «فصول»، «قوانین»، «مفاتیح» سیّد طباطبایی (ره) ـ هم وارد شد و اصلاً یک فصلی دربارۀ حجّیّت آن منعقد کرده‌اند. حتی به‌خاطر عبارتی که باز آن هم از منفردات کتاب است به دامنۀ عرفا و صوفیّه هم کشید.

در آن بحث معروفی که عرفا قائل هستند که در "إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ" باید مثلاً قصد شیخ و استعانت از او کرد تا فناء فی الشیخ بشود که فناء فی الإمام است و بعد فناء فی الرسول و بعد فناء فی الله. شعری هم که در کتاب صفی‌علیشاه دارد که:

بر زبان رانم چون لفظ «اهدنا»/ باشدم دل پیش پیر رهنما

اشاره به همین است. عدّه‌ای از صوفیّه و جهّال شیعه در توجیه این مطلب که چه‌طور در "اِهْدِنا" صورت شیخ را در ذهن بیاورد برای اثبات آن مسلک فاسد، به همین حدیث «فقه الرضا» تمسّک کرده‌اند که: «وانو عند افتتاح الصلاة ذکر الله وذکر رسول الله (صلی الله علیه و آله)، واجعل واحداً من الأئمّة نصب عینیک»، که در بین مصادر شیعه در هیچ مصدر دیگر نیامده. مرحوم صاحب «بحار» هم دارد و مناقشه و رد کرده.

خود ما اصولاً در این مباحث ـ و حتّی در روایات دیگر ـ غالباً دو بحث می‌کنیم: یک بحث واقعیّت و حقیقت کتاب که تابع حجّیّت نیست. بحث دوم راجع به حجّیّت است. و این دو بحث را از نظر حدیث‌شناسی از هم تفکیک می‌کنیم.

 

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 1 و 2/ 11/ 1384)

 

فقه

قواعد عامه

مکاسب

قواعد عامه در باب مکاسب

اولین قاعده عامه

حدیث تحف العقول

جستجوی قرائنی برای حدیث تحف العقول

اولین قرینه

کتاب فقه الرضا

علل اشتهار کتاب و حتی راهیابی آن به کتب صوفیه

مواضع علما نسبت به کتاب فقه الرضا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (83) :: دروس استاد عرفانیان