قواعد عامه در باب مکاسب (98)
در فهارس الآن سه مصدر را داریم که کامل دست ماست: فهرست شیخ و فهرست نجاشی و فهرست ابوغالب زراری ـ که شیخ الشیعة فی زمانه بوده ـ و در آخر آن رسالۀ آل اعین چاپ شده.
اوّلین کتاب رجالی مال ابنفضّال است که مقداری از آن که مرحوم کشّی از استادش عیّاشی از ایشان نقل کرده الحمد لله به دست ما رسیده. این احتمالاً همان رجال ابنفضّال پسر (علیّ بن حسن) است (هرجا در «کشّی» دارد: محمّد بن مسعود، قال: سألت علیّ بن حسن...) که چیزی حدود 10 ـ 15 صفحه میشود. بعد هم اصحاب نوشتهاند و آقای خویی از قول مرحوم آقابزرگ نقل فرمودهاند که: 500 (و در برخی نسخ: 100) کتاب رجالی بوده. خیلی کتابها را هم بهعنوان کتاب رجالی نام بردهاند که هیچ ربطی به رجال ندارد؛ مثلاً مشیخۀ حسن بن محبوب کتاب حدیث بوده و هیچ ربطی هم به رجال نداشته. فقط احادیث را به ترتیب اساتیدش ـ مثلاً اوّل روایت جمیل بن درّاج، بعد روایت عبدالله بن ... ـ وارد کرده. حالا چون اسمش «مشیخه» یا «مشیِخه» بوده،(1) خیال کردهاند جزو کتب رجالی است.
کتابهای رجالی که الآن دست ما رسیده یک مقداریش همین رجال ابنفضّال است. موارد دیگر رجال برقی و رجال کشّی ـ با کم و زیادی که شده ـ و دو سه کتاب دیگر رجالی مثل رجال ابن نوح ـ که فعلاً در اختیار ما نیست و در اختیار نجاشی بوده ـ و رجال ابنعقده و چند کتاب دیگر بوده.
نجاشی فقط فهرست دارد، رجال ندارد. شیخ هر دو (فهرست و رجال) را دارد. کشّی هم فقط رجال دارد و ابوغالب زراری هم فقط فهرست است و رجال نیست. کتاب برقی و کتاب ابنداود بعد از او فقط رجال است و فهرست نیست. کتاب «خلاصه»ی علّامه هم هرچند بعضی از مطالب فهرستی را هم از نجاشی و شیخ نقل کرده، امّا فهرست نیست. بعد از «خلاصه»ی علّامه هم تا زمان ما کتابها همه رجالیاند. البتّه عبارات نجاشی را آوردهاند، امّا روی جوانب فهرستی کار نکردهاند. مثلاً آقای خویی در «معجم» فهرست شیخ را هم آورده، امّا نیامدهاند مصبّ کلام را جوانب فهرستی قرار دهند.
پس ما یک بحث مستقلّی به نام رجال داریم که بررسی حال روات ـ و چنان که پیشتر عرض کردیم ـ شبیه قضیّۀ حقیقیّه است (فلان ثقه است، فلان ثقه نیست) و با بحثهای رجالی کار سادهتر میشود. یک بحث فهرستی هم داریم که از خصایص اصحاب ماست و سنّیها این بحث را ندارند. حالا اگر هم ابنندیم سنّی باشد، امّا فهرست او و حتی بیبلیوگرافی و انواع کتابشناسی (توصیفی، تعلیمی و تعلیقی و تحلیلی) که الآن در اروپا هم مطرح شده جنبۀ کار فهرست ما (شناخت مصادر به لحاظ حجّیّت) را ندارد.
در مباحث فهرستی غیر از وثاقت راوی ـ که نکتۀ رجالی بوده ـ و غیر از ضبط اسم او ـ که آن هم نکتۀ رجالی بوده ـ ابتدا دربارۀ ثبوت کتاب برای شخص بحث میکردند. سپس رو به نسخههای کتاب میآوردند که این کتاب دارای چند نسخه بوده و آیا این نسخ قابل اعتمادند، یا خیر؟ کارهای فهرستی نجاشی غالباً ـ مگر در یکی دو مورد ـ از کارهای فهرستی شیخ طوسی خیلی بهتر است؛ چون نجاشی مقدار زیادی توصیف نسخهها را هم دارد؛ مثلاً: له کتاب یختلف باختلاف الروات عنه،(2) یا مثلاً در حفص بن غیاث دارد که: کتابی که داشته 170 تا حدیث بوده. (3)
به هرحال، فعلاً بحث در این است که آیا کتابهای شلمغانی وارد فهارس اصحاب شده و میتوانیم برای همین کتاب موجود ـ بر فرض اینکه این کتاب کتاب تکلیف باشد ـ سندی جور کنیم، یا نه؟
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 4/ 11/ 1384)
پانوشتها:
(1) ضبط کلمه محلّ کلام است.
(2) فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص 109، ضمن ش 276.
(3) فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص 134، ضمن ش 346.
فقه
قواعد عامه
مکاسب
قواعد عامه در باب مکاسب
اولین قاعده عامه
حدیث تحف العقول
جستجوی قرائنی برای حدیث تحف العقول
اولین قرینه
کتاب فقه الرضا
ادامۀ بحث در کتاب التکلیف شلمغانی
کتابهای رجالی و فهرستی