قطع (59)
توضیح اینکه: چه ما و چه اهل سنّت الآن در کتب اصول حجّت را گاهی دربارۀ منابع تشریع و گاهی هم دربارۀ بعد از مرحلۀ تنجّز به کار میبریم و هر دو هم درست است؛ مثلاً میگوییم: اجماع حجّت است، یا حجّت نیست؟ کتاب حجّت است، یا حجّت نیست؟ این جا مراد منابع تشریع است. خبر واحد حجّت است، یا حجّت نیست؟ ظن فی نفسه حجّت است، یا نه ـ یعنی: منجّز است، یا نه ـ؟ این مرحلۀ تنجّز است و با این تقسیمبندی ما این دو مرحلۀ حجّت دیگر با هم اشتباه نمیشوند، وگرنه در واقع باید بگوییم: در اصول دو بحث داریم: یکی دربارۀ حجّت ثبوتی و یکی هم دربارۀ حجّت اثباتی. حالا میتوانیم بهجای این دو بحث بگوییم: یک بحث در منابع و مصادر تشریع و یک بحث در مرحلۀ تنجّز و کیفیّت تنجّز در تکالیف و اعتبارات قانونی. با این وصف باید مباحث حجج و امارات و اصول عملیّه هم یکی بشوند؛ چون هر دو در مرحلۀ تنجّز هستند. مثلاً هم کسی که در شبهات حکمیّه قائل به استصحاب است برایش تنجّز قائل است و هم کسی که میگوید: «در شبهات حکمیّه احتیاط کنید». خبر واحد هم منجّز است، آن هم منجّز است و به لحاظ نکتۀ تنجّز هیچ فرقی با هم نمیکنند.
ما این طور فرق گذاشته و گفتیم: بیاییم اصولاً مرحلۀ تنجّز را دو قسم کنیم:
1. ادراکات انطباعی ما؛ چون تنجّز مترتّب بر ادراک ـ یعنی: انتقاش صورت در ذهن ـ بوده و خصلت اساسی قوانین هم همین است که بدون تنجّز نمیشود. شما در امور تکوینی (فیزیکی و شیمیایی) تنجّز ندارید. یک پدیدۀ تکوینی چه به آن علم پیدا کنید و چه علم پیدا نکنید به حال خودش موجود است و لذا وظیفۀ شماست که فحص و پیگیری کنید. آزمایشهای متعدّد انجام دهید تا به آن مطلب برسید.
2. برخلاف اعتبارات قانونی که تابع انتقاش صورت است؛ یعنی: اگر صورتی در ذهن شما آمد، تکلیف بر شما منجّز میشود و این صورت هم متشکل از صغرا و کبراست: 1. از مصادر تشریع باشد. 2. ثابت شود مثلاً این خمر است؛ یعنی: 1. دلیل بیاید و بگوید: خمر نجس است. 2. شما این صورت را داشته باشید که این خمر است. اگر این دو صورت آمد، تکلیف برایتان خواهد آمد، وگرنه تکلیف نمیآید.
امّا اگر گفتید: «ما اصلاً در قوانین تنجّز نمیخواهیم»، اعتبارات قانونی مثل امور تکوینی خواهند شد. لذا در این مسائل بهجای بحثهای شیخ (قطع و ظنّ و شک) باید بحث کنیم که آیا اعتبارات قانونی از سنخ قوانین فیزیکیاند که تنجّز نمیخواهند و وجود واقعیشان کافی است، یا اینها تنجّز میخواهند؟
اگر تنجّز خواستند و توضیح دادیم که تنجّز تابع انتقاش صورت است، آن وقت این را توضیح میدهیم که: این انتقاش صورت هم به دو صورت اساسی تقسیم میشود:
1. صوری که ادراکات صور ذهنی شماست که جنبۀ انطباع از یک واقعیت را دارد. اسم اینها را «حجج و امارات» میگذاریم.
2. صور ذهنی شما که انطباع از واقع نیست، بلکه ادراکات ابداعی خود شماست. اسم این را «اصول عملیّه» میگذاریم.
پس ادراکات و صور ذهنی شما، چه در مرحلۀ کبرا ـ و بهاصطلاح مرحلۀ قانونیاش ـ و چه در مرحلۀ تشخیص از این دو حال خارج نیست.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 3/ 2/ 1390)
اصول
قطع
حجیت قطع
دو بخش مرحلۀ تنجز حکم