قطع (1)
1. در بعضی از کتب قبل از شیخ مثل «مفاتیح»، مبحث قطع به عنوان مقدمۀ بحث حجیت آورده شده بود، لکن دیگر بعدها بهتدریج به صورت یک مقصد در آمد. این مطلب هم که قطع مطلقاً (از هرکسی در هر جهتی و به هر چیزی تعلق بگیرد) در اعتبارات قانونی حجت باشد، روشن نیست و خود مرحوم صاحب «مفاتیح» (مرحوم سید محمد مجاهد) که قبل از شیخ بودند، موضوع بحث را این قرار دادند که مجتهد اگر قطع را در ادله کرد و قطع پیدا کرد، قطع بر او حجت است.(1) آخرش هم میگویند: و بالجمله، عقلا اعتنا نمیکنند به خلاف قطع، کسی از علما نیست که بگوید: اگر قطع پیدا کردی، مثلاً بگوییم: به این عمل نکن. (2)
2. از این عبارت مرحوم مجاهد بر میآید که مسئله را عقلایی میدانند نه عقلی و ذاتی که در اصطلاح متأخر آمده است و از این عبارت ایشان معلوم میشود که آن قطع را هم در حدود مجتهد و بعد از فحص و بحث از ادله و ... حساب کردهاند، در صورتی که در عبارت شیخ در «رسائل» اینطور بود: «اعلم أنّ المکلف إذا التفت الى حکم» [فرائد الأصول، ج 1، ص 25]، که «مکلف» مطلق است. البته بعضیها بحث دارند که مراد ایشان خصوص مجتهد است، اما ظاهر عبارت ایشان که مطلق است.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 23/ 6/ 1390)
..............................................................................................................
پانوشتها:
(1) إذا علم المجتهد بحکم من الأحکام الشّرعیة الفرعیّة بعد استفراغ وسعه و بذل جهده فیه فلا إشکال و لا شبهة فی اعتبار علمه و کونه حجة شرعیة یجوز الاعتماد علیها سواء کان ذلک العلم عقلیا کعلمنا بأن الواحد نصف الاثنین و أن الکل أعظم من الجزء أم عادیا کعلمنا بالمتواترات و بالحدسیّات و التجربیّات و سواء استند إلى الأدلة الأربعة و هی الکتاب و السّنة و الإجماع و العقل أم إلى غیرها. [مفاتیح الأصول، ص 451]
(2) ولذا لم یتعرض أحد من العقلاء لإثبات حجیة قسم من أقسام العلم. [همان]
#اصول
#قطع