تعارض
عرض شد که: در کتب اصولی اصحاب متاخر ما بحث حجج و امارات و اصول عملیه به عنوان دو بحث اساسی در اصول قرار داده شده. در کتب اصول قدیم ما ـ یعنی قبل از شیخ انصاری؛ مثل کتابهای «مفاتیح» و «مناهج» ـ و کتابهای اصولی که قبل بوده (فصول و حاشیۀ «معالم») و تا کتابهای مثل علامه منهج بحث به این صورت مطرح نبوده که مثلاً بحثی را به نام حجج و اَمارات قرار بدهند و بحثی را هم به نام اصول عملیه. بله، بحث «تعادل» (یا «تعادل و ترجیح»، یا «تعادل و تراجیح»، یا «تعادل و تراجح»، یا «تعارض ادله»، یا «تعارض») را در کتب اصول اهل سنت مفصل متعرض شدهاند و در کتب اصول ما هم بعد از مرحوم علامه مباحث تعارض به شدت بیشتری مطرح شد.
عرض کردیم: اصولاً تعارض بنا بر حجیت خبر تصویر میشود و اصلاً تعارض بهاصطلاح فرع قبول حجیت تعبدی است، اما روی مبانی قدمای اصحاب ما ـ بهخصوص بغدادیها ـ چون این نحو حجیت را اصولاً قائل نبودند ـ و میگفتند: ما باید وثوق و اطمینان به این خبر یا به این حکم پیدا کنیم ـ دیگر خواهینخواهی تعارضی مطرح نبود و مثلاً مرحوم سید مرتضی در کتاب «ذریعه» جلد دوم مبحث تعارضش حدود 5 ـ 6 سطر است و نوشته: تعارض فرع حجت است و ما هم که حجیت را قبول نکردیم، پس تعارض مطرح نیست.(1)
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 15/ 7/ 1390)
پانوشت:
(1) اعلم أنّا إذا کنّا قد دلّلنا على أنّ خبر الواحد غیر مقبول فی الأحکام الشرعیّة فلا وجه لکلامنا فی فروع هذا الأصل الذی دلّلنا على بطلانه؛ لأنّ الفرع تابع لأصله، فلا حاجة بنا إلى الکلام على أنّ المراسیل مقبولة أو مردودة، ولا على وجه ترجیح بعض الأخبار على بعض، وفی ما یرد له الخبر أو لا یرد فی تعارض الأخبار، فذلک کلّه شغل قد سقط عنّا بإبطالنا ما هو أصل لهذه الفروع، وإنّما یتکلّف الکلام على هذه الفروع من ذهب إلى صحّة أصلها ، وهو العمل بخبر الواحد . [الذریعة، ج 2، ص 554 ـ 555]
#اصول
#سید مرتضی
#بحث تعارض