حجت
مقداری از مباحث حجت مربوط به حجتِ ثبوتی یا مصادر تشریع میشود، که مثلاً آیا اجماع حجت و از مصادر تشریع است یا نه؟ آیا سنت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) حجت است یا نه؟ آیا قیاس و رأی حجت است یا نه؟
بحث حجت به این معنا از قرن اول از بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله) و بیشترین بخشش هم ابتدا از زمان ابوبکر و لکن عمدۀ بحثش از زمان عمر شروع شد. زمان ابوبکر هم مدت زمانیاش و هم ابتلای مسلمانها کم بود. زمان عمر هم زمانش طولانیتر (حدود 10 سال) بود و هم اینکه چون فتوحات واقع شد با موضوعات و مسائل جدید روبهرو شدند.
مثلاً تا آن وقت در فتوحاتی که خود پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) انجام داده بودند بهاستثنای خیبر تقریباً زمین ارزش اقتصادی نداشت. چون غالب این عشایر ـ مثلاً در غزوۀ بنیمصطلق ـ رُحّل و عربهای بدوی بودند و انسان بدوی تعلق خاصی به زمین ندارد و سوار بر شترش هر جا آب و گیاهی باشد یک مدت میماند و باز به جای دیگر میرود. اولین باری که زمین در اسلام نقش اقتصادی پیدا کرد در همان جریان خیبر است. در تمام حجاز که به لحاظ مساحت دو برابر ایران است حتی یک نهر هم جاری نیست و مثلاً در مدینه آبشان از چاه بود. آب هم یکی از عوامل اساسی اقتصاد است. (1)
اما وقتی آمدند و با زمین بزرگ و سرسبز عراق روبهرو شدند ـ که به خاطر زیادی گیاه از دور سیاه دیده میشد و به آن ارض السواد میگفتند ـ در زمان عمر این بحث مطرح شد که آیا این زمینها را بین نیروهایی که در جبهه هستند تقسیم کنیم یا نه؟ خب، اساساً چنین مطلبی در زمان پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نبود، مگر خیبر که هرچند نهر نداشت، اما وضع آبیاش خوب و زمینش به صورت قلعههای زراعتی بود.
خیلی از مطالبی را که ما الآن «مصادر تشریع» میگوییم (اجماع، قیاس و رأی و...) از زمان عمر است.
یک بخش دیگر از حجت به معنای طریق است که ما هم الآن امارات، طُرُق و ادله میگوییم. این بحث از قرن اول، اما اینکه روی خود دلیل بما هو دلیل کار کنند بیشتر از قرن دوم مطرح شد.
مرحوم آقای بروجردی تقریباً در میان اصولیین متاخر المتاخرین ما مقداری هم به مصادر عامه نگاه و بحثها را در کتابهای آنها هم پیگیری کردند و مثلاً همین جا دارند که بحث حجیت قطع در مصادر عامه نیامده.
این اختصاص به قطع ندارد. مباحث حجت به این صورت که بحث حجج و امارات و طُرُق و ادله را یک مقصد قرار دادیم و اصلاً مباحث حجیت را به این صورت ندارند. اساس بحث از اول دربارۀ احکام و رأی و قیاس و اجماع برای اثبات حکم شرعی بود. پس نظر اینها در این بحث راجع به موضوعات نبوده.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 15/ 7/ 1390)
پانوشت:
(1) در اقتصاد متعارف غربی (اقتصاد سرمایهداری) 3 رکن اساسی در اقتصاد وجود دارد: طبیعت، سرمایه و کار (که مارکسیستها اصرار دارند که رکن اساسی همان کار است). اساس طبیعت در واقع آب و زمین است، وگرنه خورشید همه جا هست و دیگر مشکلی ندارد.
#اصول
#حجت
#حجت ثبوتی
#حجت اثباتی