دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (101)

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۲۱:۰۱

«وظهرت منهم مقالات منکرة». این «مقالات منکره»، «مذاهب فاسده» و «مذاهب ردیئه» در عبارت نجاشی بیش‌تر ناظر به همان غلوّ انحرافی است و بلااشکال شلمغانی قائل به آنها بوده.

«وله من الکتب الذی عملها فی حال الاستقامة کتاب التکلیف». مرحوم شیخ (قده) از کتب فراوان ابن ابی عزاقر ـ یا شلمغانی ـ فقط «تکلیف» را نام می‌برد و بعد می‌فرماید: «أخبرنا به جماعة عن أبی جعفر ابن بابویه، عن أبیه، عنه». مهم‌ترین این «جماعة‌» ابن‌غضائری و مفید (مشایخ بغدادی ایشان) اند. (1)  

 «أخبرنا به جماعةٌ عن أبی جعفر». ابی جعفر ابن‌بابویه و مراد صدوقِ پسر، صاحب کتاب «من لا یحضره الفقیه» است. «عن أبیه» صدوق پدر. «عنه إلاّ حدیثاً واحداً». بزرگان ما سابقاً این طور بودند که وقتی کتابی را می‌خواستند به‌عنوان اجازه نقل کنند، استاد که اجازه می‌داد، مطالب کتاب را هم در نظر می‌گرفتند. اگر در کتاب مطالب نامربوطی بود، اصلاً آن مطالب نامربوط را اجازه هم نمی‌دادند. اگر فرضاً 100 حدیث در آن بود که 20 تایش مثلاً خرابی داشت، آن 20 تا را دیگر اجازه نمی‌داد و می‌گفت: آنهایی را که درست است اجازه می‌دهم، و لذا کار اساتید و مشایخ حدیث (کسانی مثل ابن‌نوح یا ابن‌الولید که حدیث‌شناس بودند) حقیقتاً یک نوع اجتهاد و فقاهت بود.

 «إلاّ حدیثاً واحداً منه فی باب الشهادات أنّه یجوز للرجل أن یشهد لأخیه إذا کان له شاهدٌ واحدٌ من غیره». این از مواردی است که از «کتاب تکلیف» استثنا شده و اختصاص به این کتاب هم دارد.

شیخ طوسی در «فهرست» می‌گوید: «أخبرنا بکتبه وروایاته» فلان عن فلان «إلاّ ما کان فیها من غلوّ أو تخلیط»(2).

 لذا عرض کردیم: صحیح آن است که به جای «رَوَیتُه» ـ یا «رُوِیتُه» ـ «وقد رُوِّیتُه» خوانده شود؛ یعنی: جعلنی راویاً، أجاز لی أن أرویه؛ چون برخلاف زمان ما ـ که روایت مرادف با حکایت است ـ در زمان سابق مرادف با نوعی اجتهاد بود. با این حساب «وقد رُوِّیتُه» یعنی: استاد کتابی را که مثلاً 200، 300، یا 500 حدیث داشت، دانه دانه برای او می‌گفت. معارضات و نکتۀ هرکدام را هم می‌گفت (عین همان اجتهاد زمان ما). لذا در توقیع مبارک هم که دارد: «وأما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا»(3) ، «روات» در آن جا از مادّۀ روایت به معنای اجتهاد است، نه به معنای حکایت. آنچه که در آن زمان اصطلاحاً به آن «روایت» می‌گفتند این بود و لذا از خصایص مرحوم نجاشی این است که اگر به کتابی اعتماد می‌کند، می‌گوید: «أخبرنا» و اگر اعتماد نمی‌کند، می‌گوید: «قال فلان». «قال فلان» یعنی: اعتماد ندارد و اگر گفت: «أخبرنا» یعنی اجازه گرفته که روایت می‌کند.

 

 

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 4/ 11/ 1384)

 

پانوشت‌ها:

 

(1) اصولاً مرحوم شیخ متولّد توس و خراسان است و از عجایب کارش این است که مثلاً از خراسان تا زمانی که به ری و قم و همدان آمده، در میان مشایخ راه از کسی نقل نکرده و تمام مشایخ شیخ به بغداد برمی‌گردند. البتّه اوایل ورودش به بغداد از عدّه‌ای از سنّی‌ها هم نقل کرده که اسم‌هایشان در «امالی» هست. به لحاظ بغدادی‌ها مشایخ بزرگ‌سال بغداد را هم درک نکرده. نجاشی از جمله‌ای مشایخ نقل می‌کند که شیخ از آنها نقل نمی‌کند و مشهورتر از همه ابن‌نوح است. به احتمال قوی چون نجاشی متولّد بغداد است و پدرش هم جزء علما و خودش از همان جوانی در مراکز علمی بوده، موفّق شده از مشایخ بزرگسال حدیث نقل کند. شیخ سال 408 بغداد آمده و شاید در آن وقت دیگر جمله‌ای از مشایخ فوت کرده بودند که شیخ از آنها نقل نکرده.

(2) الفهرست، ص 220، ضمن ش 620.

(3) کمال الدین وتمام النعمة، ص 484 ، ضمن ش 4؛ الغیبة، الشیخ الطوسی، ص 291، ضمن ش 247.

 

 

 

فقه

قواعد عامه

مکاسب

قواعد عامه در باب مکاسب

اولین قاعده عامه

حدیث تحف العقول

جستجوی قرائنی برای حدیث تحف العقول

اولین قرینه

کتاب فقه الرضا

ادامۀ بحث در کتاب التکلیف شلمغانی

ادامۀ عبارات مرحوم شیخ دربارۀ شلمغانی

کار اساتید و مشایخ حدیث نوعی اجتهاد و فقاهت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (101) :: دروس استاد عرفانیان