دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (108)

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲۰:۴۶

به هر حال، طبق معلومات تاریخی‌ای که ما داریم تالیف این کتاب باید بین سال‌های 250 تا حدود سال‌های 330 ـ 350 باشد. الآن جزم پیدا کردن در مورد این کتابی که به‌نحو وجاده به ما رسیده و سر و ته درستی ندارد، کار بسیار مشکلی است، لکن انصافاً مرد ملّایی آن را نوشته و با وجود جهالت نسخه و جهالت کاتب، نسخه نسبتاً سالم به ما رسیده و این کتاب به هر حال در یک برهه از زمان بین دو مکتب قم و بغداد یک توافقی بر رویش شده. احتمالاً «کتاب تکلیف» باشد و یا از «کتاب تکلیف» گرفته و سرّ این‌که خیلی از فتاوا بین قدمای بغدادی‌ها بوده و در روایات نبوده به همین کتاب ـ یا به این سبک نوشته ـ برمی‌گردد. به احتمال بسیار قوی، مرحوم حسین بن روح نوبختی که این کتاب را تأیید کرده، علمای بغداد هم اجمالاً آن را تأیید می‌کردند و اجمالاً اینها از سال 300 زمینۀ انعقاد یک نوع دعوای اجماع شده. بعدها شیخ مفید که می‌گوید: «این مسئله اجماعی است»، یا سیّد مرتضی که ادّعای اجماع می‌کند، آن اجماعات حاکی از این فترۀ زمان است. سیّد مرتضی که می‌گوید: «اجماع»، نظرش به علمای بغدادی است که ایشان دیده. احتمالاً خیلی از این احکام از سال 300 که زمان حسین بن روح بوده ـ به خاطر ایشان، یا به خاطر قبول کتاب ـ بین علمای ما تلقّی به قبول شده و آن فتاوا با این چیزی که در کتاب هست مطابق است. آنچه که ما الآن می‌دانیم این است که حدود 95% کتاب متون روایت است. هرچند یک جاهایی را به نظر ما جمع کرده ـ و انصافاً هم فوق العاده استادانه جمع کرده ـ، امّا بیش‌ترش متون و البتّه روایاتی است که بعضی‌هایش به ما نرسیده. شاید در حدود 20 ـ 25% از روایات کتاب فعلاً در اختیار ما نیست و از این 20 ـ 25% درصد حدود 10 ـ 15% به آن عمل شده و غیر از قمی‌ها حتّی بغدادی‌ها عمل کرده‌اند. حالا یا این‌که ـ چون مورد قبول واقع شد ـ بر اساس کتاب عمل کردند، و یا این‌که کتاب بر اساس عمل نوشته شده (تأثیر و تأثّر متقابل). این عمل و ارتکاز فقهی بغداد که از سال 300 بوده تا سال‌های 400 کشیده می‌شود.

احکامی را که سیّد مرتضی ادّعای اجماع می‌کند و یا شیخ طوسی در «خلاف» ادّعای اجماع می‌کند و ما الآن دلیلی جز در «فقه الرضا» نداریم، به احتمال بسیار قوی مربوط به این فترۀ تاریخی میراث ماست که درست تنقیح نشده. از سال 300 تا سال 400 و... که شیخ طوسی می‌آید، یک نوع فقهی در بغداد مورد تسالم قرار گرفته. در قم چون روایت داشته، قبول کرده‌اند. در بغداد هم این روایت را قبول کردند و بعدها در آنها مناقشه شد. ما علم و قطع عرفی داریم که ـ به‌استثنای موارد کمی ـ آنچه در این کتاب فعلی هست تمامش روایت است، لذا باید دو بحث بکنیم:

1. روایت است، یا نه؟ جواب: بله.

2. حجّت است، یا نه؟ جواب: نه، مشکل است.

 این دو بحث را اگر از هم تفکیک کنیم، با مشکل کم‌تری برخورد می‌کنیم. ما تقریباً اطمینان عرفی داریم که در این کتاب هیچ چیز ـ مگر موارد نادری (شاید 5 ـ 6 مورد) بدون روایت نیست و چیزی حدود 20 تا 30% درصد این روایات به ما نرسیده و تنها به مقداری از آنچه نرسیده عمل شده. البتّه اینها همه آمار نسبی است.

«فقه الرضا» می‌تواند یک دورۀ کامل فقه ما را به‌صورت علمی و پخته در آن فقه قدیم ـ یعنی: در قرن چهارم و پنجم ـ و ربطش با فقه بعدی را روشن کند. این زاویه تا حالا در «فقه الرضا» بحث نشده و «فقه الرضا» برای یک مرحله از اندیشۀ شیعی بسیار مفید است. کتابی است که می‌تواند کارهای قمی‌ها، یک مقداری از بغدادی‌ها، زمینۀ عدّه‌ای از اجماعات و تلقّی به قبول‌های اصحاب بغدادی ما را هم روشن کند. بعید نیست این کتاب بتواند این فترۀ تاریخی عهد غیبت صغرا را روشن و بعد هم پیوند آن را با غیبت کبرا برقرار کند. در مجموع کتاب بسیار پخته و دقیق و ظریف و یکی از متون اساسی ما حساب می‌شود.

اجمالاً اگر کسی می‌خواهد در فقه ما وارد شود، باید بر مراحل سه‌گانۀ زیر کاملاً مسلّط باشد:

1. مرحلۀ اوّلِ تدوین در میان ما روایات ائمّه بود که بیش‌تر از سال 100 شروع می‌شود.

2. مرحلۀ دوم (از سال حدود 170 ـ 180) تقسیم این نصوص بود. مثلاً حسین بن سعید روایات صلاة را یک جا و روایات صوم را ـ که در مراحل اوّل غالباً مخلوط بودند ـ یک جا آورده.

3. مرحلۀ سوم در زمان حضرت رضا (علیه السلام) به بعد و از خصایص مذهب شیعه است (حنفی‌ها و شافعی‌ها و فرق دیگر) ندارند. من نام این مرحله را «عهد انتقال از نصوص به فتاوا»گذاشتم. کتاب «فقه الرضا» و رسالۀ علیّ بن بابویه اگر اوّلین کتاب نباشند، از مهم‌ترین کتاب‌های این مرحله‌اند. این مرحله در فقه ما بسیار مهمّ است و به نظر ما مقدار زیادی از اجماعات بغداد و «خلاف» و اجماعات سیّد مرتضی را باید در این جا پیدا کرد که متأسّفانه تا آن جایی که بنده می‌دانم تا حالا هیچ کار نشده؛ یعنی: حتّی با وجودی که مثل مرحوم شیخ اسدالله تستری که کتاب مفصّل «کشف القناع عن وجه حجّیّة الإجماع» را نوشته، این قسمت هنوز در فقه ما کاملاً بکر است و هرچند 400 سال است که کتاب «فقه الرضا» آمده، امّا در این 400 سال این تنبّه را پیدا نکرده‌اند که کتاب کلید یکی از مشکلات بزرگ فقه شیعه (مرحلۀ انتقال از نصوص به فتاوا) است که به‌لحاظ روایاتی که اصحاب ما داشتند مرحلۀ علمی بسیار سختی بوده. اگر بر روی این کتاب یک تحقیق علمی عالی صورت گیرد ـ به این معنا که تک‌تک کلمات، سطر سطر عبارات و حرف حرف آن بررسی و مشخص گردد که این‌که «واو» باشد یا «أو»، اشاره به روایات است ـ، خیلی از مشکلات علمی را  برای ما برای نتیجه‌گیری فقهی حل می‌کند.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 5/ 11/ 1384)

 

فقه

قواعد عامه

مکاسب

قواعد عامه در باب مکاسب

اولین قاعده عامه

حدیث تحف العقول

جستجوی قرائنی برای حدیث تحف العقول

اولین قرینه

کتاب فقه الرضا

ادامۀ بحث در کتاب التکلیف شلمغانی

نقش بسیار مهم کتاب در تبیین یکی از مقاطع مهم فقه شیعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (108) :: دروس استاد عرفانیان