قطع (18)
بحث در ـ بهاصطلاح بعضی از آقایان ـ مقصد ششم از مقاصد علم اصول ( حجج و امارات) بود و عرض شد: به خاطر تبعیّت از مرحوم شیخ انصاری (قده) ـ که حالات مکلّف را تقسیم به قطع و ظنّ و شک فرمودند ـ این تقسیم بعدها مبنای کار آقایان اصولی متأخّر قرار گرفت، وگرنه این روش بحث ـ که اوّل قطع و بعد ظن و بعد شک و قطع و ظن را در بحث حجج و شک را هم در بحث اصول عملیّه بیاورند ـ در کتب سابقین نبوده.
به هر حال طبعاً بعد از مرحوم شیخ حکّ و اصلاحهایی میشود؛ یعنی: سعی شد آن تفکّر حفظ شود و کمی کم و زیادش کنند، امّا شاید بعداً عرض کنم اصلاً زیربنای این تفکّر ـ که در اصول حالات مکلّف را لحاظ کنیم ـ خودش فی نفسه خیلی روشن نیست؛ یعنی انصافاً اینکه آیا این بحثی که تا حالا شده فنّی و روی ضوابط فنّی خودش است یا نه، بحث دیگری است.
چند بار هم عرض کردم: غیر از تشکیل بحث و تنظیم هیکل و شیوه و نهاد کلّی علم اصول مناسب است که قبل از ورود در علم اصول مقدّمهای برای علم اصول بنویسیم (در این بحثهای اصولی یک مقدّمۀ عامّی تمهید شود(1)). بعد هم وقتی مقاصد و مطالب اصلی اصول را معیّن کردیم، قبل از ورود در هر کدام یک مقدّمهای برای آن میخواهیم.
مثلاً یک بحث ما در اصول عملیّه است. قبل از ورود به این بحث نیاز به مقدّمهای داریم، که: اصول عملیّه یعنی چه؟ ضابطه و معیارش چیست؟(2) تقسیمبندی کلّیاش چیست؟ آن وقت وارد برائت و اشتغال و... میشویم. پس خوب است مقدّمهای برای کلّ اصول نوشته شود و هر مقصدی (مثلاً بحث حجج و امارات) هم برای خودش مقدّمهای داشته باشد.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 20/ 1/ 1390)
پانوشتها:
(1) در کتابی مثل«کفایه» ـ که غالباً هم منهج درسی شده ـ 13 مقدمه آورده. یک مقدّمهاش مربوط به موضوع علوم و موضوع علم اصول و تمایز علوم و... میشود. از مقدّمۀ دوم وارد وضع و مشترک و صفات مشترک و مشتقّ و حقیقت و مجاز و... شده، در حالی که این بحث (وضع و اقسام وضع و حقیقت و مجاز و استعمال لفظ در معنای حقیقی و مجازی و...) به بحث ظواهر برمیگردد و ربطی به بحث امارات و اصول و مثلاً حجّیّت اجماع ندارد. لذا به ذهن میرسد که اگر بناست مقدّمهای برای اصول نوشته شود، مقدّمهای باشد که ناظر به کلّ ابحاث اصول باشد، نه به خصوص مباحث ظهورات و مباحث الفاظ.
(2) اصولاً ضوابطی برای موارد اصل و اینکه چه چیز اصل عملی است و چه چیز اصل عملی نیست داریم و مثلاً ـ ان شاء الله ـ عرض خواهیم کرد: به نظر ما اصالة الاشتغال (اصالة الاحتیاط) اصل است، امّا اصالة البراءه اصل نیست.
اصول
قطع
حجیت قطع
لزوم قرار دادن مقدمهای عام برای کل علم اصول
اشکال به مرحوم شیخ در بنا کردن علم اصول بر اساس حالات مکلف