قطع (22)
پس مباحث قطع طبق تفسیر مرحوم استاد ـ که حجّیّت قطع را عقلی گرفتند ـ بحث اصولی نیست، امّا طبق این تصوّر ما آن بحث هم در اصول هست. البتّه مثلاً اهل سنّت نیامدهاند برای قطع بهعنوان قطع ارزش خاصّی قائل شوند و اینها هم ذهنیّتشان این بوده که قطع این طور نیست که فی نفسه حجّت باشد (نه اینکه نکتهاش این باشد که حجّیّت را ذاتی یا قطعی میدانستهاند). هرچند در میان کلمات قدما هم ندیدهایم، امّا لابهلای کلماتشان چیزهایی مثلا «قطعیّة الحکم لا تنافی ظنّیّة الطریق» هست و قطع محلّ ارتکازشان بوده، امّا این نحوۀ بحث را مثلاً در کتابهای قبل از شیخ من در کتاب «مفاتیح الأُصول» استاد ایشان سیّد محمّد مجاهد دیدهام. به هر حال، اصولاً بحث در این جا بحث حجّیّت قطع یا وضوح و اطمینان نیست، بلکه زوایای دیگری دارد که هنوز وارد آن زوایا نشده و داریم حکّ و اصلاح میکنیم.
بحث ما در دایرۀ اعتبارات قانونی است؛ یعنی: اگر بچّه رفت پنج تا نان خرید، پدرش گفت: «من نگفتم پنج تا نان» و او گفت: «فلانی از شما نقل کرد پنج تا» و واقعاً هم نقل کرده باشد، پدر نمیتواند چیزی بگوید، و لذا هم حجّیّت را عدّهای ـ مثل خود «کفایه» ـ بهمعنای معذّریّت و منجّزیّت گرفتهاند.
موضوع دومی که مرحوم استاد و مرحوم آقای نایینی متعرّض شدهاند نکتهای دارد که ابتدا باید در ظرافت این نکته تأمّل کنیم و بعد کمکم متعرّض کلمات شویم.
وقتی میگوییم: «مکلّف یا قطع دارد یا ظن یا شک» و برخی حجّیّت قطع را ذاتی و عدهای هم عقلی میدانند، این قطع عادتاً تا جایی است که به اعتبار قانونی خود انسان بخورد. حال آیا حدود حجیت قطع همان است که من به وظیفۀ خودم قطع پیدا کنم، یا قطع ـ ویا ظنّ معتبر ـ شما به وظیفۀ خودتان برای من هم که قطع ندارم حجّت میشود؟ لذا از این جا این مطلب مطرح شده که مراد از مکلّف خصوص مجتهد است. این مجتهد است که اگر قطع پیدا کرد حکم برایش حجّت است، امّا مقلّد که قطع پیدا نکرده و ربطی به قطع مجتهد ندارد. از آن طرف عدّهای گفتهاند: مراد از «المکلّف إذا التفت»، چه خودش التفات پیدا کند و چه مجتهد او. عدّهای هم اسم این را «نیابت» گذاشتهاند؛یعنی: مجتهد در این قطع نایب از مقلّد میشود.
پس نکتۀ فنّی آن است که باید یک کاری کنید که بتوانید بگویید: قطع مجتهد شامل مقلّد هم میشود و گویا مقلّد هم قطع دارد.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 20/ 1/ 1390)
اصول
قطع
حجیت قطع
حدود حجیت قطع
اختصاص حجیت قطع به مجتهد و یا تعمیم نسبت به مقلد؟
(قسمت اول)