قطع (24)
مرحوم نایینی میگوید: این ادلّه (مثل «لاتنقض الیقین بالشکّ») خاصّ مجتهد است و شامل مقلّد نمیشود، اما مرحوم آقاضیا میگوید: اطلاق دارد و هر دو را شامل میشود. مرحوم استاد هم با اینکه شاگرد معروف نایینی هستند و خیلی هم به آرای ایشان اعتقاد دارند این جا از آقاضیا متابعت کرده و فرمودهاند: شامل میشود. دلیل مرحوم نایینی به نحو مختصر عبارت از این است که:
1. «لا تنقض الیقین بالشکّ» شامل یقین و شکّ مقلّد نمیشود؛ زیرا او اگر هم یقین پیدا کند، یک یقین خیالی است، نه واقعی؛ زیرا اصلاً معتمد به چیزی نیست. توضیح اینکه: از شیخ الرئیس نقل شده که:
تا بدان جا رسید دانش من/ که بدانم همی که نادانم
یک اشکال معروفی است که: پس فرق شیخ الرئیس که سالها درس خوانده و کتابها تالیف کرده و میداند که نادان است با یک دهاتی که درس نخوانده و به شهر آمده تا درس بخواند و فعلاً هم نادان است چیست؟ فرقشان این است که شخصی که تازه از روستا برای تحصیل علم آمده نمیداند که نمیداند (ندانستنش را هم نمیداند و خیال میکند ده سال درس بخواند میداند)، اما شیخ الرئیس میگوید: من سی سال هم درس خواندم و باز نمیدانم. اصلاً ظنّ مقلّد ظن نیست. جهل و شکّ او هم جهل و شک نیست. به همین ترتیب اصلاً یقین مقلّد هم یقین نیست.
2. در شبهات حکمیّه ـ که محلّ کلام ماست ـ فحص لازم دارد و این از مقلّد برنمیآید.
3. اینها اصلاً مبانی علمی دارند. مثلاً یکی از دعواهای مهم بین اخباریها و اصولیها از آن اشکالات زیربنایی که یک مکتب درست کرد همین و اصلاً اشکال مهمّ اخباریها این است که شما چرا استصحاب را در شبهات حکمیّۀ کلیّه جاری میکنید؟ خب، ابتدا باید دید آیا جاری است، یا خیر؟ و سپس بررسی کرد که اگر جاری نیست، چرا؟ اخباریها نکتۀ عدم جریان را انصراف انصراف میدانند. مرحوم استاد هم قائلاند که استصحاب در شبهات حکمیّۀ کلّیّه جاری نیست، لکن نکتهاش را تعارض میدانند. خود بنده هم جاری نمیدانم، اما جهت دیگری قائلم. اینها یک زیربناهای علمی و نکات فنّی است و حساب و کتاب دارد و این طور نیست که هر مقلّدی وارد این بحث شود. بنابراین نباید مجرّد «لاتنقض الیقین بالشکّ» را نگاه کرد. همچنین در «خذ بما اشتهر بین أصحابک» باید بتواند تشخیص دهد و زوایا را بفهمد که این مثلاً مشهور است. الآن در عدّهای از مسائل صاحب «جواهر» میگوید: «مشهور این است»، و آقای دیگری میگوید: «نه، مشهور آن است». وقتی اعلامِ فن با هم در تشخیص شهرت اختلاف دارند، این چیزی نیست که مقلّد بگوید که: من مقلّد صاحب «جواهر» هستم و ایشان که گفت: «مشهور است»، من هم بگویم: مشهور است.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 20/ 1/ 1390)
اصول
قطع
حجیت قطع
اختلاف بین اعلام در حدود حجیت قطع
(قسمت اول)