دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قطع (27)

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۷:۳۳

حالا یک طرح را آقای خویی می‌فرمایند که: مقلّد هم در تشخیص صغرا به مجتهد برگردد (از باب رجوع به اهل خبره) و هم در تنقیح کبرا. در این صورت این بحث پیش می‌آید که این دیگر چه فایده‌ای دارد و چه اجتهاد و اجرای اصلی است؟ اگر عامی بخواهد در این‌که در این جا بیان و دلیل نداریم به مجتهدش برگردد تا بعد بخواهد برائت جاری کند، در باب اعتبارات قانونی امر لغوی است. اصلاً این چه تصویری است که هم در صغرا و هم در کبرا به مجتهدش برگشته و بعد ادّعا کنیم ادلّۀ برائت او را می‌گیرد؟! خب، دیگر احتیاج به ادلّۀ برائت ندارد و صغرا و کبرا خودشان بیایند. یا اگر مقلد بخواهد مثلاً در «لا تنقض الیقین بالشکّ» در 3 مورد:

1. در این‌که استصحاب در شبهات حکمیّه جاری می‌شود،

2. در مورد این آبی که متمَّم است کرّاً و یقین سابق و شکّ لاحق داریم.

3. بر خلاف حالت سابقه دلیل نداریم. فحص کرده‌اند و دلیل پیدا نکردیم.

 به مجتهد برگردد تا در نتیجه اجرای استحصاب کند، چه نکته‌ای دارد؟ و این اصلاً چه فهمی از نص و قانون است؟ تمام کارها را مجتهد انجام دهد تا این آقا  یک استصحاب جاری کند، چه‌طور تصویر قانونی از این مطلب تصویر می‌شود؟

پس سه نکتۀ اساسی وجود دارد که باید تنقیح شود:

1. نکتۀ اوّل مبنی بر این است که مراد از التفات در کلام شیخ (اعلم أنّ المکلّف إذا التفت إلی حکم شرعیّ) چیست؟ ادعا شده: یعنی: از غفلت دربیاید (همین که بفهمد وظیفه‌اش چیست). بعد اشکال شده: در این صورت این قید ـ به‌اصطلاح ـ قید توضیحی می‌شود؛ چون شخص در حال غفلت تکلیف ندارد و اگر تکلیف نداشت، دیگر مکلّف نیست و عنوان «اعلم أنّ المکلّف» صدق نمی‌کند. لذا نظر مبارک مرحوم نایینی این است که: مراد التفات تفصیلی و غیر از التفاتی است که در تکلیف معتبر است (که انسان غافل یا نائم و ساهی تکلیف ندارد(2)). مراد از التفات تفصیلی این است که انسان به ادلّه‌ (کتاب، روایات، کلمات اصحاب) مراجعه کند (به ادلّه التفات داشته باشد). در این صورت قید هم  قید احترازی می‌شود و «مکلّف» هم به معنای خودش است. در نهایت مراد از مکلّف ملتفت هم خصوص مجتهد می‌شود، که اگر به لسان ادلّه برگردد، بعد از مراجعه به ادلّه یا برایش قطع به حکم پیدا می‌شود، یا ظن و یا شک.

خلاصه: نظر مرحوم نایینی این است که این التفات التفات تفصیلی و لذا منظور از «مکلّف» در عبارت شیخ هم خصوص مجتهد است و لذا هم قید احترازی می‌شود؛ چون اگر التفاتِ اجمالی نباشد، اصلاً تکلیف ندارد و لذا باید قید را توضیحی قرار دهیم. (1)

 

پانوشت‌ها:

 

(1) انصافاً کلمات مرحوم نایینی برای شرح «رسائل» شیخ خیلی خوب است. مشی مرحوم نایینی بیش‌تر روی مکتب شیخ است و انصافاً حرف‌های شیخ را جمع و جور و خیلی تنقیح کرده‌ و یک انسجام کلّی به مباحث شیخ داده ‌است.

(2) دربارۀ ساهی و مکلف بودن یا نبودن او در نوشتۀ بعدی با تفصیل بیشتری سخن گفته‌ایم.

 

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 21/ 1/ 1390)

 

اصول

قطع

حجیت قطع

طرح مرحوم آقای خویی برای شمول ادلۀ اعتبار احکام نسبت به مقلد

بررسی تفصیلی سه نکتۀ اساسی در رابطه با ادلۀ اعتبار احکام و نظر مرحوم نایینی دربارۀ معنای التفات در عبارت مرحوم شیخ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قطع (27) :: دروس استاد عرفانیان