قطع (32)
مرحوم نایینی اصطلاحی بهنام «فعلیّت» دارند که مرحوم استاد هم خیلی جاها از ایشان پیروی کردهاند: هر وقت شرایطی که در یک حکمی معتبر است محقّق شود، با تحقّق شرایط ـ که بهاصطلاح بهمنزلۀ موضوع هستند ـ آن حکم فعلی میشود؛ مثلاً الآن که مثلاً چیزی نزدیک سه ساعت تا اذان ظهر مانده، حکم وجوب نماز ظهر هست (یعنی: انشاء هست. شارع قرار داده و گفته: بعد از زوال شمس چهار رکعت نماز بر شما واجب است. در مقام انشاء تامّ است و هیچ مشکلی ندارد)، امّا این وجوب هنوز فعلی نشده. وقتی اذان ظهر یا زوال شمس شد، آن وقت این حکم فعلی میشود.
لذا ایشان در چند باب در اصول نظرات خاصّی دارند. یکی در واجب معلّق که اصلاً ایشان واجب معلّق را ـ که بهاصطلاح در مقابل واجب مشروط است ـ باطل میدانند. معنای واجب معلّق این است که وجوب فعلی و واجب استقبالی شود. تفسیری را که مرحوم صاحب «فصول» برای واجب مشروط گفته بود فقها و اصولیّین ما اجمالاً قبول کردند، لکن آن را واجب دیگری در مقابل واجب مشروط قرار دادند. واجب مشروط آن است که وجوب و واجب هر دو استقبالی باشند؛ مثلاً میگوید: «اگر مهمان آمد، نان بخر». الآن که مهمان نیامده، وجوب و نان خریدن هم نیست. اگر مهمان آمد، هم وجوب میآید و هم نان خریدن. صاحب «فصول» نان خریدن را که موضوع و زمانش آمدن مهمان است این طور معنا کرده: «اگر مهمان آمد، نان بخر» یعنی: وجوب الآن هست، امّا واجب (نان خریدن) بعد از آمدن مهمان است. (1) اصولیّین آمدند و جایی را که حکم و موضوع هر دو استقبالی باشد اسمش را «واجب مشروط» گذاشتند و گفتند: این عبارت «اگر مهمان آمد، نان بخر» معنایش این است که: زمان وجوب و واجب (نان خریدن) عبارت از وقت آمدن مهمان است. هرچند حرف صاحب «فصول» تفسیر واجب مشروط بود، اما علما آن را بهعنوان تفسیر قبول نکرده و واجب دیگری به نام «واجب معلّق» به آن اضافه کردند. در واجب معلّق وجوب فعلی و واجب استقبالی است.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 22/ 1/ 1390)
پانوشت:
(1) وممّا حقّقنا یتبیّن لک الفرق بین الواجب المعلَّق والواجب المشروط، وأنّ الموقوف علیه فی المشروط شرط الوجوب وفی المعلَّق شرط الفعل، فلا تکلیف فی الأوّل بالفعل ولا وجوب قبله، بخلاف الثانی ـ کما أشرنا إلیه ـ، ففرق إذن بین قول القائل: «إذا دخل وقت کذا فافعل کذا» وبین قوله: «افعل کذا فی وقت کذا»؛ فإنّ الأُولى جملة شرطیّة مفادها تعلّق الأمر والإلزام بالمکلَّف عند دخول الوقت، وهذا قد تقارن وقت الأداء فیه لوقت تعلّق الوجوب ـ کما فی المثال ـ« وقد یتأخّر عنه ـ کقولک: إن زارک زید فی الغداة فزره فی العشیّ» ـ، والثانیة جملة طلبیّة مفادها إلزام المکلَّف بالفعل فی الوقت الآتی، وحاصل الکلام أنّه ینشأ فی الأوّل طلباً مشروطاً حصوله بمجیء وقت کذا، وفی الثانی ینشئ طلباً حالیّاً، والمطلوب فعل مقیَّد بکونه فی وقت کذا. [الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیة، ص 80]
اصول
قطع
حجیت قطع
اصطلاح فعلیت در کلام مرحوم نایینی
واجب معلق و واجب مشروط
(قسمت اول)