قطع (33)
طبعاً در مثل واجب و وجوب معلّق ـ مثل همه جای دیگر ـ دو بحث میشود:
1. آیا این فی نفسه در وعاء اعتبار ممکن است و ممکن است وجوب فعلی و واجب استقبالی باشد؟
2. آیا از عبارت «اگر مهمان آمد، نان بخر» واجب معلّق فهمیده میشود؟
مثل مرحوم آقای خویی و دیگران گفتهاند: از آن عبارت واجب مشروط میفهمیم؛ یعنی: هم وجوب و هم واجب استقبالیاند. صاحب «فصول» گفت: نه، ما از این واجب معلّق میفهمیم؛ یعنی: وجوب فعلی و واجب استقبالی است. اشکال مرحوم نایینی اما، اصلاً سر فهم نیست، بلکه ایشان اصلاً واجب معلّق را در وعاء اعتبارات قانونی معقول نمیداند و میگوید: نمیشود هنوز موضوع حکم فعلی نشده خود حکم فعلی شود. مثلاً مهمان آمدن موضوع و شرط این حکم است و تا این شرط حاصل نشود، حکم نمیآید.
مرحوم نایینی کلمۀ فعلیّت را به این معنا گرفتهاند و دو اثر هم بر آن ترتیب دادهاند: یکی در بحث واجب معلّق و یکی در استصحاب تعلیقی که مرحوم نایینی استصحاب تعلیقی را هم جاری نمیدانند.
چون مرحوم نایینی فرمودهاند: شروط و قیودی که در ناحیۀ موضوع میآیند: یا اختیاری (تحت اختیار انسان) هستند و یا اختیاری نیستند، یا به تعبیر ایشان: یا تحت دایرۀ طلب هستند و یا فوق دایرۀ طلب. طلب به اموری که اختیاری نباشند و به تعبیر ایشان فوق دایرۀ طلب باشند نمیخورد؛ مثلاً اگر گفت: "أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ" [سورۀ اسراء، آیۀ 78]، طلب به دلوک شمس نمیخورد. به صلاة میخورد. اینهایی را که طلب به آنها نمیخورد، ایشان فوق دایرۀ طلب و یا به تعبیر دیگر خودش «مفروض الحصول» میگوید و آنها را شرط و موضوع میداند. اصطلاح ایشان در موضوع این است و تا موضوع نیاید، حکم فعلی نمیشود. پس دلوک شمس مثل آمدن مهمان موضوع و فوق دایرۀ طلب است (طلب به آن تعلّق نگرفته و به شما نگفته: برو مهمان بیاور). «مفروض الحصول» یعنی هر وقت مهمان خودش آمد اکرامش واجب میشود. «فوق دایرۀ طلب» یعنی: طلب و امر به آن تعلّق نگرفته. پس آمدن مهمان موضوع میشود و طبق قاعدهای که عرض کردیم: در مثل موضوعات تا آن موضوع فعلی نشود، حکم فعلی نخواهد شد. لذا ایشان میگوید: معقول نیست که الآن هنوز مهمان نیامده وجوب بیاید. آقایان دیگر معتقدند مشکلی ندارد که در عالم اعتبار وجوب را روی آثار خاصّ خودش بیاورد؛ یعنی: مهم این است که در مقام اعتبار باید اثری بر آن مترتّب شود. اگر الآن وجوب را بیاورد و هیچ اثری بر آن مترتّب نشود، نه اینکه معقول نیست، لغو است، امّا ممکن است وجوب را الآن به لحاظ آثاری که دارد و اثری بر آن مترتّب بشود بیاورد، امّا واجب استقبالی باشد، و اینکه این وجوب فعلیّت پیدا میکند فعلیّت را به این معنا نمیگیرند و اصلاً فعلیّت به این معنا پیش آقایان تأثیری ندارد.
البتّه به اعتقاد ما واجب معلّق و وجوب معلّق هم امکان دارد، معقول و ممکن است، فقط باید ترتیب اثر داشته باشد.
و امّا اگر گفت: «إن جاءک ضیفٌ فاشتر الخبز» ظاهرش واجب مشروط است، وجوب معلّق نیست و اینکه از این عبارت وجوب را فعلی بفهمیم و واجب را استقبالی، خلاف ظاهر است. این عبارت ظاهر در وجوب مشروط است و هر دو استقبالیاند. البته برخلاف مرحوم نایینی که میفرماید: «معقول نیست»، معقول میدانیم. در استصحاب تعلیقی هم که ایشان روی همین جهت میفرمایند: «جاری نمیشود»، با ایشان موافقیم که استصحاب تعلیقی جاری نمیشود، لکن بهخاطر نکتۀ دیگری که در جای خود خواهد آمد.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 22/ 1/ 1390)
اصول
قطع
حجیت قطع
واجب معلق و واجب مشروط
(قسمت دوم)
معقول نبودن واجب معلق در اعتبارات قانونی از نظر مرحوم نایینی