عیدی نامه استاد
سلام و درود بیکران خدا بر شما
1. در ایام اربعین سید و سالار شهیدان عرض کردم: حال که از همگامی با پیادگان جا ماندیم بنا داریم از کاروان دانش جا نمانیم. این شد که بحث «صمدیه» و با اتمام آن مباحثۀ «سیوطی» را شروع کردیم، آن هم در ایام تعطیل دروس و بیشتر پنجشنبهها و جمعهها. گاهی اولین جلسۀ درس زمانی بود که هنوز خورشید طلوع نکرده بود. اوقاتی هم بود که سرفههای شدید امانم را میبرید، اما با این همه رفقا پایمردی کردند و خانوادههای گرانقدرمان پشتیبانی، تا امروز که به لطف خدا و زیر سایۀ اهل بیت عصمت و طهارت جلسۀ 125 «سیوطی» را هم پشت سر گذاشتیم.
2. همچون همیشه به هیچ وجه ادعا نمیکنم که: بهترین شرحها شرح من است/ بهترین درسها درس من است. بهعکس جدّاً معتقدم اگر دوستان به جایی برسند که این بحثها را گوش کنند و بعد از مباحثه و تدریس مکرر بر من هم اشتباه بگیرند معلوم میشود توفیق خوبی داشتهام.
3. اگر در روزهای تعطیل اینچنینی لااقل 50 هفته و هرروز 4 جلسه درس بخوانیم ـ صرفنظر از تعطیلات چندروزه و پیاپی ـ سالانه 400 جلسۀ درسی خواهد شد. این یعنی میتوان کارها کرد. فقط کمی همت میطلبد و دوری از عافیتطلبی، که:
رنجْ راحت دان چو مطلب شد بزرگ/ گَردِ گلّه توتیای چشم گرگ
4. در واقع این همه مصدع شدم تا عرض کنم: در این زمانۀ وانفسا که انگار همۀ عوامل پیدا و پنهان دست به دست هم دادهاند تا طالبان علم از کار خود وابمانند میتوان دستکم قدر ایام تعطیل را دانست. برای خواب و استراحت ان شاء الله در آن دنیا وقت فراوان است. خداوند قدیمیها را رحمت کند که ورد زبانشان این بیت بود:
ای که دستت میرسد کاری بکن/ قبل از آن کز تو نیاید هیچ کار