قواعد عامه در باب مکاسب 2
حدیث بسیار مفصّلی که در کتاب «تحف العقول» آمده و شیخ همۀ آن را نقل نکرده(1) دربارۀ تقسیم انواع درآمدها ـ و به تعبیر روایت «معایش العباد» ـ است که اصولاً منابع مالی انسان در زندگی و راههای کسب ثروت در آن ذکر شده. از امتیازات مهمّ این روایت آن است که اساساً برای همین جهت (انواع منابع مالی زندگی) وضع شده. (2) امام (علیه السلام) در این روایت چهار منبع از منابع درآمد را ذکر و ضوابط هر یک را بیان کردهاند. روایت یاد شده بسیار مفصّل است و ذیلی هم دارد و انصافاً اگر حجّیّتش تمام باشد یکی از بهترین احادیث در موضوع مورد بحث است.
راجع به حدیث «تحف العقول» اصل بحث از زمان صاحب «وسائل» است که آن را آورده و بعد از ایشان بزرگانی همچون صاحب «حدائق» و صاحب «جواهر» هم آن را ذکر کردهاند و اگرچه فقهای امامیّه از قرن دهم و یازدهم در مورد آن صحبت زیادی کردهاند، ولی انصافاً مجموع صحبتهایی که بعد از شیخ انصاری شده بیش از آنهایی است که قبل از شیخ صورت گرفته؛ یعنی: مثلاً «حدائق» آن قدر بحث نکرده که بعدها آسید کاظم یزدی در حاشیۀ «عروه»ی خود یا مرحوم استاد در کتب خودشان بحث کردهاند. طبعاً علما راجع به این حدیث دو دسته شدهاند: یک دسته سعی در اثبات و یافتن شواهد وثوق حدیث داشته و یک عده هم سعی کردهاند بگویند: حدیث قابل اعتماد نیست، و به قول بعضی: به درد تأیید میخورد، امّا به درد اعتماد و استدلال و حجّیّت خیر.
(1) مرحوم شیخ به خاطر برخی جهات کتابخانۀ بسیار کوچکی داشتند و خیلی از کتب اساسی در اختیار ایشان نبوده و لذا بیشتر مطالبی که بازگو میکنند بر اساس نقل و حکایت است؛ مثلاً همین کتاب «تحف العقول» در اختیار ایشان نبوده و چنان که از ظاهر ذیل عبارت ایشان پیداست از کتاب «حدائق» و «وسائل» نقل کردهاند.
(2) در عهدنامۀ مفصّل امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مالک اشتر که در امور حکومتداری و ادارۀ سیاسی جامعه نگاشته شده، گرچه خرید و فروش و معاملات هم قطعاً در ادارۀ امور اجتماعی جایگاه خاصّی دارند، امّا حضرت (علیه السلام) در آن نامه بحث معاملات را مفصّل ننوشته و بیشتر از زاویۀ سیاسی و اجتماعی به آن نگاه کرده و مثلاً فرمودهاند: مواظب باش معاملات درست و مثلاً ترازوها و میزانها منضبط باشند و معاملات به طریق صحیح انجام شوند، امّا دربارۀ این که مثلاً راه درآمد چیست چیزی ننوشتهاند ـ یعنی: در مجموع اشارۀ کوتاه و گذرایی راجع به مسائل معاملات دارند.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 2/ 9/ 1384)