قواعد عامه در باب مکاسب 5
بحث صدور را آقایان گفتهاند: بحث سند است و همان حجیت خبر واحد و . . . . بحث جهت صدور هم راجع به این است که آیا مسئلۀ تقیه مطرح بوده یا برای بیان حکم الله واقعی است. بحث دلالت هم که به ظهورات برمیگردد، با آن دو بحث کبروی و صغروی در ظهورات. بحث اولی حجیت ظهورات و سرّ حجیت ظهورات که آیا مثلاً کاشفیت است؟ غیر کاشفیت است؟ سیرۀ عقلاست؟ . . . و بحث دومش هم تشخیص ظهورات که صیغۀ «افعل» ظاهر است یا نه؟
ما در جای خود بیان کردهایم که این سه بحث اجمالاً درست است. یعنی در ابتدا باید صدور روایت تأیید شود، لکن ما در صدور روایت فقط به سند آن نگاه نمیکنیم، بلکه مصدر را هم بررسی میکنیم و معتقدیم که شناخت مصدر هم تأثیر دارد؛(2) مثلاً همین حدیث «تحف العقول» گاهی به لحاظ سند بررسی میشود و گاهی به لحاظ مصدر، که دو دیدگاه کاملاً متفاوتاند.
(1)مرحوم نایینی به تبع شیخ انصاری (ره) و در تکمیل فرمایش ایشان مینویسد: اعلم أنّ إثبات الحکم الشرعیّ من الخبر الواحد یتوقّف على أصل الصدور، وجهة الصدور، وعلى الظهور، وإرادة الظهور [فوائد الأصول 3: 156]
(2) مصدرشناسی به این صورت از خصایص شیعه است؛ یعنی علاوه بر سند روایات کتابی هم که آنها رانقل کرده مورد بررسی قرار دادند. بررسی نسخ و کتابها در اصطلاح امامیه فهرست نامیده شد. در واقع بحث کتابشناسی که امروزه اصطلاحاً بیبلیوگرافی خوانده میشود دارای اقسام مختلفی است. یکی همین کتابشناسی عادی است که نام نسخه و تاریخ تألیف و چاپ و تاریخ کتابت مدّ نظر قرار میگیرد که همان کتابشناسی متعارف است. اقسام دیگر آن کتابشناسی تطبیقی، کتابشناسی تحقیقی، توصیفی و. . . میباشند، امّا کتابشناسیای که شیعه بهعنوان فهرست دارد رشتۀ خاصّی از کتابشناسی بوده و هیچ یک از موارد فوق نیست و باید گفت: آنچه غربیها نوشتهاند هم نیست.
مثلاً فهرست ابنندیم همان کتابشناسی عادی است. ایشان کتابهایی را که دیده اسم برده و این همان کتابشناسی عادی (بیبلیوگرافی) است، امّا کتاب شناسی نزد شیعه از منظر و زاویۀ حجیت بوده که در اعتبارات قانونی مطرح است و لذا در بحثهای کتابشناسی فعلی نیامده و از خصایص امامیه است.
به عبارت دیگر همان گونه که عده ای از بزرگان اهل سنت معتقدند یکی از خصایص امت اسلام اسناد است و در عالم مسیحیت و یهودیت خبری از آن نیست، باید به این نکته افزود که کتابشناسی حجتی هم از خصایص شیعه است و حتی اهل سنت هم از آن بیبهرهاند.
البته چنان که در جای خود گفتهایم اهل سنت با وجود دهها هزار سامع و سپس ناقل حدیث هیچ گاه به کتابشناسی به این معنا احتیاج پیدا نکردهاند، نه اینکه اصلاً نداشته باشند. ما به آن احتیاج پیدا کرده و بنابراین مفصل متعرض آن شدهایم. نتیجه آنکه اهل سنت فقط رجال دارند. فهرستی هم اگر داشته باشند چیزی در حدود فهرست ابنندیم یا «کشف الظنون» حاجی خلیفه است، اما فهرستی مثل فهرست نجاشی یا شیخ طوسی یا ابو غالب زراری یا حتی مثل فهرست صدوق یا ابنالولید هم ندارند.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 2/ 9/ 1384)