دست نوشته های استاد... (3)
امروز سرور عزیزی پرسیده بودند: «صوت سیوطی شما رو میشه به اهل سنت هم داد استفاده کنن یا راضی نیستید؟» و بنده عرض کردم: «اشکالی ندارد؛ چرا که ما با اهل سنت در ریز و درشت مسائل اختلاف داریم، اما نزاع و درگیری نه». بعد معلوم شد بحثها را به یک شافعی که از ۱۵ سالگی سیوطی تدریس کرده بدون ذکر لینک کانال فرستادهاند تا نظرش را بدانند و ایشان جواب داده که:
بنده این جواب را بهانهای قرار دادم تا قدری با رفقا در این باره صحبت کنم.
1. بله، درسها ممکن است سطحی به نظر برسند، اما بعد از این همه مدت دیگر همۀ دوستان میدانند که این کمترین مقید است هر مطلبی را در جای خودش توضیح دهد. گفتن مطالب یک کتاب در کتاب دیگر را نه تنها هنر نمیدانم، بلکه برعکس نشان ناتوانی مدرس است که هنوز نمیداند برای طالب علمی که در این سطح از معلومات است چه مطلبی مناسب است. ما هم بلدیم صرف میر در 1500 جلسه و حاشیۀ ملاعبدالله در 3700 جلسه و... بگوییم، اما بینی وبین الله چه فایده؟ حضرت آیت الله مددی وقتی میفرمودند: در خیلی درسها و مطالب شبهه دارم و نمیدانم فردا جواب اینها را چهطور خواهند داد.
2. نکتۀ دوم اینکه بله توجه دارم شوخیها زیاد است، اما گاهی در روز 6 جلسه بحث داریم و جدی و خشک بودن در کلاس حالی برای خودم باقی نمیگذارد، چه رسد به رفقا. برعکس، تنوعی که در کلاس وجود دارد باعث شده افرادی مکرراً اظهار تشکر کرده و بفرمایند: گاهی در روز حتی 7 ـ 8 ترک گوش میکنیم. البته بنده هم خوب میدانم اگر جدیتر از اینها بودم امروز آیت خدا و حجت اسلام و دستکم ثقۀ اسلام و مسلمین نام میگرفتم، اما ناخودآگاه یاد خادمی افتادم که برای سفارت یکی از کشورها آورده و مامور خریدش کرده بودند و به او سفارش کرده بودند: به مغازهدارها نگو که نامم «عمر» است. اینها ایرانیاند و حساس. او هم کمکم با کاسبان محل انس گرفته بود و از قضا روزی که پرسیده بودند: نامت چیست؟ گفته بود: علی. آنها هم گفته بودند: پس چرا قیافهات مثل عمر است؟ جدّاً هم نمیتوان با قیافۀ درهم و گرفته نشست و از اسلام رحمانی سخن گفت.
در هرحال این رویه تا الآن جواب داده و امیدوارم حضرت پروردگار به هر دلیلی که توفیق خدمت به ایتام آل محمد (صلی الله علیه و آله) را نصیب کرده باز هم قابل بداند و تا باد چنین بادا!