دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

۱۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دست نوشته استاد عرفانیان» ثبت شده است

1. دوست بزرگواری پرسیده بودند: «سلام ی حدیثی استاد جناب اربلی در کشف الغمه از اهل سنت نقل کرده از امام صادق ولدنی ابوبکر مرتین ایا میخاستم بدونم به لحاظ ادبی مورد اشکال هس» و بعد هم فرموده بودند: استاد ما گفت: این از نظر بلاغی و نحوی اشکالات متعددی دارد و...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۹ ، ۰۸:۲۲
سیدرضا

1. فایل‌هایی که اخیراً خدمتتان تقدیم شده یا خواهد شد معمولاً در حد 20 دقیقه و نیم ساعت است. خب، دیگر وقتی سری به شناسنامه می‌زنم و تاریخ تولدم را می‌بینم دیگر باید طبیعی باشد، اما برایم واضح است که اینها از تبعات همان واژگونی خودرو است که منی که خستگی نمی‌شناختم حال با یک غوره سردی‌ام می‌شود و با یک مویز گرمی. در هر حال هر کم و کسری که هست ببخشید.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۹ ، ۰۸:۱۶
سیدرضا

1. لا نحتاج الآن فی ما نحن فیه إلى التمسّک بما رواه شیخنا وفقیهنا ووجه الطائفة بخراسان1 ومن لم یُرَ فی القمّیّین مثله فی حفظه وکثرة علمه2 فی «الخصال» عن أبی عبد الله (ع) أنّه قال: «تعلّموا العربیّة؛ فإنّها کلام الله الذی تکلّم به خلقه»3 ولا بما رووه عن عمر بن الخطّاب أنّه قال: «تعلّموا العربیّة؛ فإنّها تزید فی المروءة»4، ولا حتّى بما ورد فی کتاب الله ـ عزّ وجلّ ـ من قوله تعالى: "إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآَنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ"5 حتّى یمکن الخدشة لأحد فی الأوّل بأنّه مرسَل باصطلاح القوم فیضعف الاحتجاج به عند قوم ـ وإن رواه عن أبیه (ره)، عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمّد بن عیسى، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر البزنطیّ، عن...، وکلّهم من أجلّاء الطائفة ـ، وفی الثانی بأنّ الرجل بمراحل من الثقافة خلافاً لمولانا ومقتدانا الهزبر الغالب الإمام علیّ بن أبی طالب (ع) أسد الله وأسد رسوله (ص) الذی ملأ صیته فی العلم والثقافة الخافقین، وفی الثالث بأنّه تعالى قال: "وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ * فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ مَا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ"6؛ فإنّه غیر محتاج إلى الاستدلال ـ کما نزل فی الله تبارک وتعالى:  "أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ"7ـ8


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۹ ، ۰۸:۰۷
سیدرضا

1. 10 ـ 20 روز است که بلا‌به‌دور شده‌ام مانند قاضی‌شارع که آدم ناخلفی را پیشش آوردند که عمل منافی عفت کرده بود. گفت: چرا این کار را کردی؟ طرف با ترس و لرز گفت: آگای گازی. خودا شاهده نتونستم جلوی خودمه بیگیرم... و شروع کرد به توصیف ضعیفه که: چه سری چه دمی عجب پایی!!! قاضی گفت: فایده ندارد. 100 ضربه شلاق. بردند و زدند و حکم الله را از معطلی نجات دادند. هفتۀ بعد قاضی به عوامل دستگاهش گفت: اونی که هفتۀ قبل 100 ضربه زدید برید بیاریدش. رفتند و طرف را آوردند. گفت: آگای گازی. خودا شاهده دست از پا خطا نکردم. قاضی گفت: مرد حسابی یک هفته است نتونسته‌م یه نماز بخونم. تکبیرة الاحرامو می‌گم و می‌خونم، تا می‌رم دعای دست، یاد حرکتت که موقع تعریف داستان نشون دادی می‌افتم و نمازم باطل می‌شه. 100 ضربۀ دیگه. (شاید هم تعزیرش کردند)


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۱۲
سیدرضا

1. خوشم می‌آید همین طور که غرق کارم صدایی هم در گوشم باشد. برای همین تلویزیونمان مدام روشن است. الآن دارد سریال «مادرانه» را نشان می‌دهد. دخترۀ چشم‌سفید (در سریال این طور می‌گویند) دارد برای پدرش خط و نشان می‌کشد. پدر بی‌چاره (که البته عمری رانت‌خواری و هزار کار دیگر کرده و الآن فعلاً دخلی به بحث ما ندارد) می‌گوید: «یعنی من این قدر بد زندگی کرده‌ام که دخترم از من باج بگیره؟!»


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۴۸
سیدرضا

1. چند روزی است که بحث استاد در متنی که دارم برای کانال آماده می‌کنم دربارۀ مراد شیخ از «مکلّف» در عبارت «اعلم أنّ المکلّف إذا التفت...» است و هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید. مرحوم مجدد شیرازی و نایینی و آقاضیا و آیت الله خویی هر کدام چیزی گفتند و استاد همه را زیر ذره‌بین گذاشته و موشکافی کردند. اما آنچه برای بحث فعلی ما مهم است عبارت پایانی جناب ایشان است که...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۵
سیدرضا

1. من بابت این چند فرستۀ اخیر هم عذرخواهم و هم از درگاه لایزال ربوبی طلب بخشایش می‌کنم، هرچند گناه این کمترین مانند کسی که به‌دروغ ادعای پیامبری کند قابل بخشایش نیست. تازه فهمیدم نه تنها خودم و رفقایی که با من در ارتباط هستند به جایی نرسیدیم، بلکه این آیت الله استاد مددی هم نه تنها به جایی نرسیده، که اصلاً قابل اصلاح هم نیست.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۴۶
سیدرضا

1. یکی از بنی‌اعمام ـ که هر سه بحمدالله دارای تحصیلات عالیه و بر خلاف این بی‌هنر چشم و چراغ فامیل هستند ـ بعد از گرفتن لیسانس فیزیک برای تحصیل در مقطع فوق لیسانس به دانشگاهی در تهران آمد. (نمی‌دانم در کدام درس) می‌گفت: استادمان داماد دکتر بازرگان بود و چپه‌تراش، اما در استراحت بین دو نیمۀ کلاس قرآن را باز می‌کرد و شروع می‌کرد به قرآن خواندن (ما کلاهمان را بالاتر بگذاریم!). از قضا...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۲۸
سیدرضا

1. خب دیگر. حالا مدام برایم ننویسید که مگر ایشان معصوم است؟؟؟!!! به خدا قسم نه ایشان چنین احساسی دارد و نه شاگردان. جملۀ آن آقا که خاطرتان هست: «حافظ انسان کامل نبود، کاملاً انسان بود»؟! استاد هم کاملاً انسان است، اما اگر هر کسی که از راه می‌رسد ـ بی‌آن‌که اصلاً بداند «نقد» یعنی چه ـ به خود اجازۀ نقد دهد کارمان به کجا ختم خواهد شد؟


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۴
سیدرضا

جناب دکتر عزیز. هرچه از این کار طفره می‌روم، ولی انگار چاره‌ای نیست.

1. قبل از هر توضیحی عرض کنم: عرفانیان که فعلاً مصدع جناب عالی است نه از آن متوسط‌‌های درس حضرت آیت الله مددی، که حقیقتاً خود را کمتر از این حرف‌ها می‌داند، اما خدا را شکر توفیقات کمی نداشته (بقیۀ متن چون حاوی ریای فراوانی است فعلاً طلبتان).

...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۹
سیدرضا

بزرگوار لطف فرموده و مرقوم فرمودند: «سلام و درود

پس ایشان را می‌شناسید. البته خوب است یادداشتی به‌تفصیل در نقد مطلب ایشان بنویسید. بنده هم چنان‌که حضرتعالی دریافتید، صرفاً ناقل بودم و هرگز در مقام قضاوت نیستم به دو دلیل:

1ـ متأسفانه درس آیة الله مددی حضور نداشته‌ام.

2ـ یک طرفه نمی‌شود قضاوت کرد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۸
سیدرضا

خب، چند روز است سکوت کرده‌ام و با وجود رفقا نیازی به دخالت هم نبود. یکی برداشته نوشته: «آقای مددی مطالعات زیادی دارد و کتب جدید هم می خواند، ولی کاملا سرسری و دلبخواهی است. عاشق حافظه خودش است. استاد مددی الحق حافظه قویی دارد، ولی فکر کنم اجازه ندهد کسی حافظه اش را به چالش بکشد! ...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۷
سیدرضا

1. دو سه روزی است تلگرامم بالا نمی‌آید و فعلاً دارم با یکی از این تلگرام‌های بی‌اصل‌و‌نسب تماس می‌گیرم. البته در بیابان لنگه‌کفش هم نعمتی است.

2. این چند روزه امام رضا (علیه السلام) طلبیدند و هرچند هرجای دنیا هم باشیم خود را سر سفرۀ اهل بیت ـ علیهم السلام ـ می‌بینیم، اما ظاهراً به مضجع شریفشان نزدیک‌تر شده‌ایم و دیگر از خدا چه می‌خواهیم؟! امروز مخصوصاً یک زیارت «امین الله» به نیابت از همۀ مخاطبان عزیز خواندم. خداوند از همگی شما قبول کند. این را عرض کردم تا هم به این بهانه اهمیت زیارت «امین الله» و زیارت «جامعه» را یادآوری کنم ـ که این دومی یک دور معارف ناب شیعی را در خود دارد و تکلیفمان را با دوست و دشمن اهل بیت (علیهم السلام) روشن می‌کند ـ و هم این‌که عرض کنم: ما در لحظات خوش زندگی به یاد شما هستیم. شما هم هروقت خودتان را به آن بالاها وصل دیدید،

اگر یادتان بود و باران گرفت/ دعایی به حال بیابان کنید


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۵۹
سیدرضا

1. ادبیات را بعضی‌ها «ابدیات» می‌دانند؛ یعنی که تا ابد با انسان هست و از او جدایی‌ناپذیر. «شاعر» را هم مشتق از «شَعر» دانسته‌اند که مثلاً یعنی باریک‌بین است و ... . نمی‌دانم این حرف‌ها پایش به جایی بند است یا نه، ولی شما را به خدا می‌شود کسی بشنود:

مُردم ز رشک، چند ببینم که جامِ می/ لب بر لبت گذارد و قالب تهی کند

(طالبِ آملی)

و از خود بی‌خود نشود؟


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۰۵:۴۰
سیدرضا

1. دوستانی که گاهی سؤال می‌کنند: «حضرات آقایان... دوشنبه را عید اعلام کرده‌اند. دلیل این اختلاف چیه واقعاً؟ یعنی اینا (حضرات دیگر) بدون این که ماه رو ببینن عید اعلام می‌کنن؟» بالاخره حق دارند. متون تنظیمی این کمترین را نخوانده و از چند و چون کار بی‌خبرند، اما شما یقیناً با خواندن این متون دیگر خوب می‌دانید که دربارۀ ماه قمری حضور و وجود ماه در یک جا و یک بلد (فلان منطقه) مهم نیست، بلکه مهم دیدن ماه است،(1) و گرنه یادم هست اواخر همان لیسانس رقیقی که گرفتم دستگاهی به نام CCD آمده بود که حتی اگر یک فوتون هم از منبع مورد نظر دریافت می‌کرد آن را می‌دید.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۵۸
سیدرضا

1. شماها نسل انقلاب هستید و از همان کودکی در یک دستتان قرآن بوده و در دست دیگر «نهج البلاغه» و آرمانتان شهادت و هرچند از رنج بی‌غذایی فریادتان بلند است، اما اگر شب و روز هم بر شما گلوله بارد محکم و استوار ایستاده‌اید. اما من دوباره از همان کودکی سرم توی کتاب بوده و با «سلول 18» علی‌اشرف درویشیان و «مادر» ماکسیم گورکی بزرگ شده‌ام (منظورم البته کتاب «مادر» است، وگرنه مانند یکی از رؤسای جمهور توفیق در آغوش کشیدن مادر کسی را نداشته‌ام). من‌جمله کتاب‌های جلال آل احمد بود که هم قلمش جذاب بود و هم احساس روشن‌فکری عجیبی به خواننده می‌داد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۵
سیدرضا

1. «غدیرنامه» را که نوشتم (جناب زمانی محبت فرموده و مطالبش را در چند Pdf در کانال قرار داده‌اند) یکی از اعتراضات این بود که: «رفقا می‌پرسند: چرا این قدر اشعار مثنوی در آن زیاد به کار رفته؟» این البته نشان از غیرت دینی دوستان داشت، اما کاش کمی هم دقت می‌فرمودند که اینها ابزاری در دستان سخنران و نویسنده‌اند. گاه ما را از ساعت‌ها سخن گفتن بی‌نیاز می‌کنند و گاه نشاطی در مستمع برمی‌انگیزند که آن سرش ناپیدا.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۰۴:۰۴
سیدرضا

جدّاً عذرخواهم. دیشب حال و حوصله نداشتم و اعراب شعر دقیق نبود (مستقیم Copy/ Paste کرده بودم). الآن تا جایی که توانستم درست کرده‌ام. اصلاً نمی‌دانم چرا هروقت نامی از این 3 برده می‌شود کلی به هم می‌ریزم و دیگر حال و حوصله‌ای برایم نمی‌ماند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۱۵
سیدرضا

این را از استاد حشمت‌پور ـ زاد الله فی توفیقاته ـ به یادگار دارم که مانند توحید و نبوت در امامت هم باید ابتدا تخلیه و تبری و نفی باشد تا نوبت به تجلیه و تحلیه و تولی و اثبات برسد، وگرنه:

با دو قبله در ره مقصود نتوان زد قدم/ یا هوای دوست باید یا رضای خویشتن

یعنی همان گونه که تا با «لا إله» خدایان دروغین را کنار نزنیم و طرد نکنیم نوبت به اثبات حضرت احدیت نمی‌رسد و تا وقتی مسیلمه‌های کذاب را نشناسیم و رابطه‌مان با آنها «فرّ فرارَک من الأسد» نباشد نمی‌توانیم رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) را هم چنان که باید و شاید بشناسیم، در امامت و ولایت هم باید خلفای دروغین را گوشه‌ای از ذهن داشته باشیم تا بتوانیم کمی پی به عیار امیر المؤمنین حقیقی (علیه السلام) ببریم.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۱۹
سیدرضا

این بانویی که تازه دارم مطالبش را زیر و رو می‌کنم یک بار نوشته:

ساعت یازده نشده بود که بابا به خانه برگشت. معمولاً تا ظهر مریض می‌دید و تا از مطب برسد به خانه کمی از ظهر گذشته بود. مامان از شنیدن صدای چرخیدن کلید توی در تعجب کرد و گفت: «وا، آمدی؟!»

بابا با سر و صورت سرخ و برافروخته و پیراهن جرخورده وارد شد و سریع رفت توی اتاق. مامان دوید دنبالش: «چی شده؟!»

کتک خورده بود. کراواتش را قیچی کرده بودند، ماشینش را هم ازش گرفته و برده بودند.

اما این تنها خاطرۀ ما از دهۀ فجر اوایل دهۀ شصت نبود.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۱
سیدرضا

سراغ کانال بانویی دیگر رفته‌ و شروع کرده‌ام به ناخنک زدن. (1)

مطلبی گذاشته با عنوان «جزم و لذت» و نوشته:

به «کلّمینی یا حمیرا» که می‌رسم زانوانم سست می‌شود. در پی آن نیستم و نبودم هرگز که راوی آن ثقه است یا نه. فقط خودش را می‌بینم، نه در هیئت هاله و نور و شبح، در هیئت مردی واقعی که از تف آفتاب به سایه‌سار زن محبوبش پناه گرفته؛ چون شاطری که عرق از چهره و گره از جبین برگرفته تا دمی دور از تنور بنشیند. می‌نشیند و می‌گوید با من حرف بزن. حرف بزن و به دنیا مشغولم دار. طنین این «حمیرا» گفتنش چنان عاشقانه است گویی دو قمری سر به هم آورده‌اند و میانشان هاله‌های طلایی «عزیزم گفتن و جانم شنفتن» حلقه در حلقه می‌گردد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۱۵
سیدرضا

خوب است برخی رفقا به جای این‌که پیغام و پسغام بدهند: «سلام آقای عرفانیان متاسفانه در مطالبتان، تکبر علمی موج می‌زند (یک مورد برای نمونه؟؟؟!!!). لطفا خاضعانه بنویسید. در واقع خاضعانه نگاه کنید» یادبگیرند مطالب را حرام نکرده و از آنها برای استفاده در مجامع علمی بهره بگیرند. چشم. من هم که عمری است از خداوند مسئلت می‌کنم به درد تکبر دچار نشوم باز هم در رفتارهایم دقت می‌کنم تا مبادا دلی به درد آید. البته خودمانیم ها! کسی که این قدر شوخی می‌کند را برعکس باید به سبک‌سری متهم کرد و نه تکبر. نمی‌دانم! انگار کار دنیا برعکس شده.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۰۵
سیدرضا

دوستی بسیار عزیز (با نام مستعار 133) (1) برایم به مناسبت ایام شعری فرستاده‌اند که ینکشف توفیق الهی یارشان بوده و حاصل شیر پاکی است که خورده‌اند:

شتر سوار جمل را چو آیدت بریاد/ بگو: به روح کثیفش هزار لعنت باد

همان مگس که به سیمرغ کَلّ و زحمت بود/ و در مقابل شیر ژیان، علی اِستاد

همان که رحمت حق آرزوی مرگش داشت/ بریده باد دو دستش که بر نبی سم داد

اگر سؤال بپرسی که: او کجا؟ ابلیس؟/ دهم جواب که: بودش هزار بار اُستاد

ضعیفه‌ای که به قاطر سوار بود این بار/ هدف گرفت به تیرش تن پیمبرزاد

ز جسم پاک غریب مدینه در آن روز/ نه یک، نه دو، که کشیدند تیر تا هفتاد

شنید تا که به فرق امیر ضربت خورد/ ز شوق سجده‌کنان بر روی زمین افتاد

زنی که اسم غلامش عوض شد آن روز و/ به نام قاتل مولا ز کینه نام نهاد

نگو‌ که: مادر ما این‌چنین زنی باشد/ خدیجه مادر ما شیعه‌هاست ـ روحش شاد ـ

به گوش من پدرم گفته دشمنش باشم/ هزار مرتبه هر روز خانه‌اش آباد

شتر سوار جمل را چو آیدت بر یاد/ بگو: به روح کثیفش هزار لعنت باد


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۱۸
سیدرضا

امروز تا دلتان بخواهد حالم خراب است. یکی از رفقای دانشگاهی ـ از آنهایی که انگار جز مهر و صفا در سرشتشان نیست ـ پایان‌نامۀ دکترایش را فرستاده بود تا بخوانم و اگر احیاناً مشکلی داشت رفع و رجوع شود. اول کار هم تصریح کرده بود که: «کار با همین وضع فعلی هم جلو خواهد رفت و کسی متوجه اشکالاتش نخواهد شد، اما می‌خواهم اگر زمانی چاپش کردم بی عیب و نقص درآید». تصحیح تفسیری از قرآن با رویکرد صوفیانه بود و آن قدر برایم کدورت روح آورد که خدا گواه است حتی یک بار به ذهنم خطور کرد نکند واژگونی خودرو هم تکویناً به همین کار مربوط باشد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۵
سیدرضا

کانال «صدغیها» مسابقه گذاشته و جوایز فرهنگی و از این حرف‌ها. لابد می‌فرمایید:

چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو/ رندی و خراباتی در عهد شباب اولی

اما انگار یادتان رفته:

روح پدرم شاد که می‌گفت به استاد:/ فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ

برایش نوشتم:...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۴:۱۶
سیدرضا

یادداشتی دیدم از آقایی به نام ید الله موقن که: «نجف دریابندری مترجم  مشهور درگذشت.  چون من از نسل قدیمی‌تری هستم مطالبی در مورد ترجمه های ایشان می‌دانم که شاید نسل جوان نداند. من خودم از نوجوانی ترجمۀ "تاریخ فلسفۀ غرب" برتراند راسل و کتاب "عرفان و منطق" مقالاتی از راسل را  به ترجمۀ دریابندری خوانده بودم. دریابندری برای کسانی که در فرانکلین به کار ترجمه اشتغال داشتند بت بود ومرادشان بود. من وقتی که از انگلستان برگشتم  در جلسات جنگ اصفهان شرکت می‌کردم و  مطالبی را که از کتاب "اسطورۀ دولت" ارنست کاسیرر ترجمه کرده بودم  می‌خواندم. تا این‌که...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۰۶
سیدرضا

رفتم برای بچه‌ها توت‌فرنگی بگیرم که با فروشنده نک‌ّونوکم شد. همین طور که می‌گفتم: «چرا زیری‌هایش سفید و کال است؟» پیرمرد خریداری دخالت کرد که: تقصیر این که نیست. توی میدون این طور چیدن و دادن این آورده. اصلاً خود خدا هم ریز و درشت کرده. سورۀ بقره و سوره‌های بزرگ دیگه رو اول آورده و سورۀ «قل هو الله» و اون ریزه‌میزه‌ها رو آخر.

الحق والانصاف دیگر مقابل این برهان قاطع نمی‌شد چیزی گفت. مؤدبانه خرید کردم و آرام و سربه‌زیر بیرون آمدم.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۰۲
سیدرضا

تحقیق کتاب «عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار» حقیقتاً توفیق بی‌نظیر پروردگار بود. «مستدرک المختار» هم که به آن ضمیمه شد دیگر شدم مثل متولّی ـ مثلاً ـ امام‌زاده ابن‌بطریق. (حالا دیگر اعتراض نفرمایید که: پس «خصائص الوحی المبین» چه؟! آن را دیگر توی نم خوابانده‌ام تا خدا چه خواهد) سال‌های ابتدای تاهل بود و برای مقابلۀ بعضی نسخه‌ها عیال هم خیلی کمک کرد، که لله درّها!


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۴۷
سیدرضا

خیلی هم در فقه و اصول غرق نشوید. یک وقت دوز شیخ انصاری خونتان بالا می‌رود و زندگی طبیعی فراموشتان می‌شود. همان خانم متین و معقول ـ که واقعاً یک سر و گردن از هم‌فکرانش بالاتر به نظر می‌رسد ـ متن بسیار زیبایی نوشته بود که با خودم گفتم: با هم بخوانیم و ببینید همین جزئیات پیش‌پا‌افتادۀ زندگی را می‌شود چه‌قدر خوب دید و توصیف کرد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۲۳
سیدرضا

«صدغیها» دربارۀ «نِزار قَبّانی» نوشته که: ۳ اتفاق را می‌توان تاثیرگذار‌ترین وقایع بر حیات و شعر او دانست:

۱. خودکشی خواهر بزرگتر او در پی یک ناکامی عاشقانه در سال ۱۹۳۸.

۲.مرگ پسر جوانش در پی بیماری قلبی

۳. کشته شدن همسرش «بلقیس الراوی» در بمب گذاری خودرو مقابل سفارت عراق توسط یکی از گروهک‌های معارض عراقی در سال ۱۹۸۱.

این سه حادثه روح این شاعر را به‌شدت تحت تاثیر قرار داد و «عشق و زن» آن‌چنان به موضوعات اصلی شعر او بدل شد که در مجامع ادبی او را به همین نام یعنی «شاعر الحبّ و المرأة» لقب دادند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۵۴
سیدرضا

قدیم‌ها یکی از اولین کتاب‌هایی که طالبان علم و حتی شاگردان مکتب‌خانه‌ها می‌خواندند و باید اشعارش را به خاطر می‌سپردند «نصاب الصبیان» بود. هم آشنایی اجمالی با بحر‌های عروضی پیدا می‌کردند و هم با لغاتی آشنا می‌شدند که بنا بود عمری با آنها انس بگیرند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۵۱
سیدرضا

در کانال ادب و فرهنگ مطلبی آورده که چون در درس «سیوطی» ـ به جهاتی ـ ناقص نقل کرده بودم کاملش را تقدیم می‌کنم:

اخباری سر‌آور

میرزا محمد (بن عبدالنبی) اخباری ـ متخلص به «سیل» ـ در 1178 ق در اکبرآباد هند به دنیا آمده و در نجف و کربلا در مکاتب شیعیان تحصیل کرد و کم‌کم به علوم غریبه و جفر و طلسم روی آورد. وی با تکیه بر اخبار و احادیث با علمای اصولی درافتاد و سرانجام مجبور شد به ایران بیاید...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۰۵
سیدرضا

چند دهه است که راه‌اندازی کلاس‌های تجزیه و ترکیب در دستور کار برخی مدارس و حتی گروه‌هایی قرار گرفته که آشنایی با ادبیات عرب را مدّ نظر قرار داده‌اند. طبعاً طلبه‌های زیادی دربارۀ لزوم و یا عدم لزوم شرکت در این کلاس‌ها می‌پرسند و این بنده همیشه اصرار داشته و دارم که برای این کار باید یک «مغنی اللبیب» خوب آن هم با همۀ 8 باب آن را درس گرفت (همچون همیشه تاکید می‌کنم که: «مغنی اللبیب» و نه هیچ «مغنی» دیگری) و مباحثه و سپس به طور مکرّر تدریس کرد، وگرنه این نکته را که فلان کلمه فاعل است و مرفوع و دیگری مفعول‌به است و محلّاً منصوب و امثال آن هر طفلی می‌داند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۲۵
سیدرضا

استاد بزرگوار حضرت آیت الله مددی خوشبختانه سر درس املا نمی‌گویند و طبعاً آن که جویای علم است باید مدام دوان‌دوان در پی ایشان حرکت کند و اگر نه به اندازۀ خود استاد بلکه تا جایی که می‌تواند مطالعه و فکر کند شاید پروردگار از آنچه به استاد روزی کرده چیزی در کاسۀ او هم قرار دهد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۴۷
سیدرضا

روحانی عزیزی یک بار به یکی از دوستان بزرگوارم ابراز کرده بود: من یک دور فایل‌های «معالم» حاج آقا (یعنی این عبد عاصی پروردگار) را گوش کردم و تفکرم اصولی شد. اخیراً هم کسی برایم پیامک کرده بود که: داریم بحث‌های «معالم» شما را گوش می‌کنیم و انگار خود صاحب «معالم» زنده شده و دارد کتاب خود را تدریس می‌کند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۵۴
سیدرضا

چند سال قبل عند التجرد یک شب جوانی میهمانم بود که دیده بودم در جلسات مذهبی مداحی و ذکر مصائب اهل بیت می‌کند. همین طور که صحبت گل انداخته بود و از هردری سخنی می‌گفتیم درخواست کرد که: اگر ممکن است 10 ـ 12 قاعدۀ فقهی به من یاد دهید.

البته منظورش قواعد فقهیه در مقابل مسئلۀ فرعیه و مسئلۀ اصولیه نبود، بلکه لابد چیزی شنیده بود و واضح بود دنبال چند راه‌کار کلی است که بتواند با آنها مثلاً ردّ الفرع الی الاصل و... و خلاصه، اجتهاد کند. ترس غریبی سراغم آمد و خودم را به گیج‌بازی زدم.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۵۰
سیدرضا

مردم برای بیان آنچه در دل دارند غالباً از نزدیک‌ترین راه وارد می‌شوند که هیچ لزومی هم نمی‌بینند که مؤدبانه‌ترین راه باشد. مثلاً با وجودی که می‌توانند بگویند:

یا رب روا مدار گدا معتبر شود/ گر معتبر شود ز خدا بی‌خبر شود

می‌گویند: «تا دیروز داشت فلان کار زشت را انجام می‌داد، حالا برای ما آدم شده». یا مثلاً وقتی کسی جایی که به نفعش باشد خیلی شلتاق کند و برعکس هرجا به ضررش باشد چیزی نگوید، با وجود ضرب‌المثل زیبای «جیک‌جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟!» و امثال آن می‌گویند: «زبانت را گربه خورده؟!».


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۰۰
سیدرضا

گاهی به شوخی به رفقا عرض می‌کنم: خوبی کتاب‌های سنتی این است که انگار صاحبان کتاب و شارحان آنها پشت در کلاس نشسته‌اند و تا سؤالی برای شما پیش می‌آید سریع در متن جوابش را می‌دهند، و عجب شعر قشنگی است این شعر که:

ای لقای تو جواب هر سؤال/ مشکل ما حل شود بی قیل و قال

این البته هنر نویسندگان متون سنتی است که نشان از مهارت در تالیف دارد و نشان می‌دهد چه‌قدر خوب بزنگاه‌ها را می‌شناخته‌اند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۹ ، ۰۶:۵۳
سیدرضا

آن قدر یک گوشه ننشینید و کتاب‌های عهد عتیق بخوانید. اگر خاطر مبارکتان باشد عبارت «نسجت علیه عناکب النسیان» را 2 جور خوانده و معنا کردم.

 یکی معلوم؛ یعنی آن قدر در یک گوشه مانده که عنکبوت‌های فراموشی بر آن تار تنیده‌اند.

دوم به صورت مجهول؛ یعنی سال‌ها به‌مراتب بیشتر در یک گوشه مانده، آن قدر که عنکبوت‌های فراموشی خودشان هم مرده و بر روی آن در تارها تنیده‌ شده‌اند. (تصویر زیبایی است با همان ذهنیت گذشتگان که لابد نمی‌دانستند عنکبوت پوست‌اندازی می‌کند و اینها پوست‌های آن است)


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۲۴
سیدرضا

گاهی از ارادت خودم به مرحوم  آیت‌الله شیخ محمدصادق سعیدی کاشمری (زادۀ ۱۳۱۲ و درگذشتۀ ۱۳۷۵ خورشیدی) از علما، محققان، مفسران و لغت‌شناسان معاصر خراسان خدمتتان گفته‌ام.

وی در روستای فُرشه (از توابع کاشمر) زاده و از کودکی تا سن سیزده سالگی، خواندن و نوشتن، خواندن قرآن، حفظ ادعیۀ مأثور، «نصاب الصبیان» و قدری از علم صرف و نحو را در زادگاه فراگرفت و سپس جهت ادامه تحصیل نزد برادر بزرگش به کاشمر هجرت نمود.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۲۳
سیدرضا

این زن هم عجب قشنگ می‌نویسد! هی خواندم و این آیه توی کله‌ام رژه رفت که: "إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا" (همانا شهان هر گاه به کشورى درآیند تباهش کنند) [سورۀ نمل، آیۀ 34].

نوشته: ضبط صوت «توشیبا» و نوارکاست «مکسل»:


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۱۹
سیدرضا

دارد فیلم «ادیسون» را نشان می‌دهد که حدود 40 سال پیش دیده بودم و سال‌ها در انتظار که دوباره ببینم، اما مشغول جارو کردن مطالب خانمی اهل قلمم که هم خوش‌قلم است و هم خوش‌ذوق. با اجازۀ شما گاهی ناخنکی می‌زنم و مطلبی برمی‌دارم تا جوری که می‌خواهم بپزم و تقدیمتان کنم. این برادر «توماس آلوا ادیسون» را مادرش به بهانۀ این‌که در مدرسه چیز زیادی یاد نمی‌گیرد از مدرسه برداشت و خودش در خانه مشغول تعلیم او شد. البته این کار امروز امکان‌پذیر نیست و یا لااقل بسیار دشوار است و بچه هم اجتماعی بارنمی‌آید، اما خودم و پسر بزرگم در این مدت تعطیلات اجباری کرونائیه کلی مطلب گیرمان آمده. فعلاً این یکی از کانال همان بانوی اهل فرهنگ خدمتتان.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۱۶
سیدرضا

جلال آل احمد می‌گفت: اولین خواننده و منتقد داستان‌ها و نوشته‌های من همسرم سیمین دانشور است و مهم‌ترین اشکالش هم همیشه همین است که: صاف توی شکم مطلب می‌روی؛ یعنی بدون مقدمه‌چینی حرف آخر را همان اول می‌گویی و... .

بله، تشبیب، نسیب و یا تغزل (بیتی که در ابتدای قصیده‌ها سروده می‌شود تا پس از آن به هدف اصلی قصیده پرداخته شود) هم برای همین بود که صاف توی شکم مطلب نروند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۴۶
سیدرضا

دوران دبیرستان دبیر فیزیکی داشتیم که انصافاً باسواد بود. البته چپه‌تراش و طبعاً با تفکراتی از همان جنس. به‌مناسبت و بی‌مناسبت گریزی به مباحث دینی هم می‌زد و مثلاً وقتی دربارۀ شکست نور و خسوف و کسوف صحبت می‌کرد و به گمانش دیگر حقیقت بحث روشن شده بود می‌گفت: ولی قدیما که چیزی در ابن باره نمی‌دونستن می‌گفتن: این جور وقتا باید دو رکعت نماز آیات بخونین.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۴۵
سیدرضا

یک بار نوشتم: چند سال قبل یکی از اصحاب سابق و رفقای بعد به بیماری سرطان مبتلا شد و اندکی بعد جان سپرد. خداوند رحمتش کند. مدتی بعد از فوتش یکی از منسوبین وی تماس گرفت و گفت: «پسر صاحب‌خانۀ ما دانشجو است و سؤالاتی داشته که رفته پیش حاج آقا... بپرسد، وسط‌های کار حاج آقا داغ فرموده و از حال رفته‌اند و... . اگر مانعی ندارد بیایند پیش شما و مطالبشان را مطرح کنند». استقبال کردم و آمد و با خودش لیستی از مثلاً تناقضات و ابهامات قرآن آورده بود که در همان یکی دو سؤال اول معلوم شد اصلاً صورتی نادیده تشبیهی به تخمین کرده است. مشکل این بندۀ خدا ندانستن حداقل‌ها در زبان عربی بود. اما با اجازۀ شما می‌خواهم به مشکلی بزرگ‌تر اشاره کنم که باعث می‌شود دانستن زبان عربی هم کمکی به حل مشکلات بی‌پایان افراد نکند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۱۳
سیدرضا

یک زن مسلمان باید بپذیرد که:

طبق آیه 3 سوره نساء شوهرش حق دارد 4 زن داشته باشد.

طبق آیه 34 سوره نساء شوهرش در صورت نافرمانی می تواند او را کتک بزند

طبق آیه 11 سوره نساء به او ارث نیمه می رسد.

باید بداند که طبق آیه 223 بقره کشتزار مرد لقب دارد و مرد می تواند هر طور که بخواهد با او نکاح کند.

باید بداند که طبق آیه 34 نساء از مرد کمتر است و مرد به دلیل آنکه خرجش را می دهد ، مالک اوست

و طبق آیه 24 سوره نساء می شود در جنگ او را به عنوان یک کالا به غنیمت گرفت و به او تجاوز کرد.

لطفا به این مطلب پاسخ دهید ممنونم


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۱۱
سیدرضا

من این قدر متن عاشقانه می‌نویسم، شما هم این قدر گرمی می‌خورید، چه شود؟؟؟!!!

یکی نوشته: پیش‌بینی می‌شود تا سال ... رشد جمعیت ایران به صفر برسد و من گمان می‌کنم با این وضعیتی که برای جوان‌ها به‌وجود آمده و دماری که شغل و مسکن دارد از روزگار همه درمی‌آورد این اتفاق زودتر از اینها بیفتد.

خواستم عرض کنم...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۰۸
سیدرضا

روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۴ آوریل ۲۰۲۰ بی‌بی‌سی در مطلبی با عنوان «آیا بحران کرونا چهره دین را دگرگون می‌کند؟» نوشته بود:

مذهب نتوانست به حل بحران کرونا در جهان کمک کند، چه بسا باعث تشدید آن هم شد. واکنش‌های بعضی اقشار مذهبی از انکار و تمرد شروع شد و به تسلیم و تطبیق با واقعیت منتهی شد. روحانیون زیادی در میان ادیان مختلف در این راه توسط مقامات دولتی بازداشت شدند؛ زیرا حاضر نبودند از اجتماعات مذهبی که جان مایه برقراری خداباوری است دست بکشند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۲۷
سیدرضا

سؤالاتی که رفقا مطرح می‌کنند سواد یخ‌زده‌ام را به تحرک وامی‌دارد و هزاران بار ممنون؛ که برای ما و شما یکی از واجبات شرعی همین دست و پا زدن علمی است. مثلاً سرور بزرگواری پرسیدند: برای عبارت «عزّ من قائل» که بعد آن مقول قول حق تعالی می‌آید چگونه باید آن را ترکیب کنیم؟ یادم آمد همین را سالیانی خیلی پیش از استاد حجت هاشمی پرسیدم و جواب فرمودند که: «من» بر سر تمییز زائد واقع شده. یعنی «عزّ قائلاً» بوده و...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۹
سیدرضا

خداوند پدر بزرگوار آن دوستم را رحمت کند که چند سال قبل درگذشت و بسیار شوخ و خوش‌مزه بود. یک بار که حسابی داغ می‌کند می‌فرماید: عجب مملکتی شده! هر شبکه را می‌زنی آخوند. جلوی آینه هم که می‌روی آخوند. آخر خودش هم اهل علم و معمم بود.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۴
سیدرضا

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته استاد عرفانیان :: دروس استاد عرفانیان