دست نوشته های استاد... (113)
1. مردم برای بیان آنچه در دل دارند غالباً از نزدیکترین راه وارد میشوند که هیچ لزومی هم نمیبینند که مؤدبانهترین راه باشد. مثلاً با وجودی که میتوانند بگویند:
یا رب روا مدار گدا معتبر شود/ گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود
میگویند: «تا دیروز داشت فلان کار زشت را انجام میداد، حالا برای ما آدم شده». یا مثلاً وقتی کسی جایی که به نفعش باشد خیلی شلتاق کند و برعکس هرجا به ضررش باشد چیزی نگوید، با وجود ضربالمثل زیبای «جیکجیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟!» و امثال آن میگویند: «زبانت را گربه خورده؟!».
2. حالا این داستان ما و تعابیر مکشمرگمایی مثل «بحرانِ کرونا همۀ ادیانِ جهان را به سکوت واداشتهاست» و مانند آن (مثل «در کشوری که دین حکومت میکند، علم و تحقیقِ واقعی جایی ندارد») شده. افرادی که تا دیروز انتظار داشتند خدای متعال و یا لااقل اولیاء بزرگوار او با جملۀ «جومونگ وارد میشود» بیایند و کار این ویروس منحوس را یکسره کنند، حالا که فیلسوفان دنیای معاصر ـ مانند هابرماس ـ اذعان میکنند: «ویروس کرونا آگاهی انسان را نسبت به نادانی خود افزود» و علم را هم فعلاً در این میدان معطل میبینند، دیگر به تعبیر سعدی: به حکم ضرورت زبان درکشیدهاند. خیلی خوب بود حضرات متفکرین تنها به انعکاس جملۀ اول (بحرانِ کرونا همۀ ادیانِ جهان را به سکوت واداشتهاست) اکتفا نکنند و بگردند و از عبارات مخالفان که لزوماً دینباور نیستند هم چیزهایی نقل کنند؛ که عزیزی همیشه میگفت: آدم باید موقع دشمنی هم مرد باشد.
3. معضلی که فعلاً برای بشر به وجود آمده هرچند خیلیها را در سوگ عزیزانشان نشانده، اما مجالی هم فراهم آورده تا به خیلی چیزها عمیقتر فکر کنیم؛ مثل این عبارت که آقایی نوشته بود: «وضعیتِ کرونایی در قرآن: روزی که آدمی بگریزد از برادرِ خویش، و مادرِ خویش و پدرِ خویش، و همسرِ خویش و فرزندانِ خویش. [قرآنِ کریم، سورۀ عبس، آیۀ ۳۴ تا ۳۶]
یا: «لعنت به کرونا! امسال نمیتونیم بریم نمایشگاه، کلی کتاب بخریم، هیچکدومو نخونیم. مجبوریم همون کتابای قبلیو نخونیم».
و یا این شعر سعدی که:
درویش و غنی بندۀ این خاک درند/ آنان که غنیترند محتاجترند
4. کانال «صدغیها» [مجموعۀ برگزیدۀ عاشقانههای عرب]، در سالروز ـ به قول خودش: ـ حکمران مطلق واژه، عالیجناب مصلحالدین سعدی، شما را به نوشیدن هفت قدح از جام او دعوت کرده. حالا که همه چیز مجازی شده، بفرمایید و نوش جان کنید.