دست نوشته های استاد... (112)
1. گاهی به شوخی به رفقا عرض میکنم: خوبی کتابهای سنتی این است که انگار صاحبان کتاب و شارحان آنها پشت در کلاس نشستهاند و تا سؤالی برای شما پیش میآید سریع در متن جوابش را میدهند، و عجب شعر قشنگی است این شعر که:
ای لقای تو جواب هر سؤال/ مشکل ما حل شود بی قیل و قال
این البته هنر نویسندگان متون سنتی است که نشان از مهارت در تالیف دارد و نشان میدهد چهقدر خوب بزنگاهها را میشناختهاند.
چند روز قبل دربارۀ «آیس پک» خدمتتان نوشتم که: (Ice Pack) هم تازه وارد کشور شده بود و مغازهای که نوشته «قورباغۀ مایوس» و آیس پک میفروخت و جوانک صاحب مغازه توضیح داد: ادارۀ اماکن گیر داد ما هم معادلش را نوشتیم. «پک» در فارسی قدیم نام قورباغه بوده (راست و دروغش گردن خودش) و «آیس» را «آیِس» خواندیم که عربی است و معنایش میشود: «مایوس».
بفرمایید. شاهد از غیب رسید. استاد بهروز صفرزاده در واژهشناسیِ «جلبک» نوشتهاند:
جلبکها (algae) گیاهانِ سادهایاند که ریشه و ساقه و برگ ندارند، اما سبزینه (کلروفیل) دارند و در آب یا جاهای مرطوب میرویند. واژۀ «جلبک» در اصل ترکیبِ اضافیِ «جُلِ بک» بوده؛ «جُل» (در عربی: جُلّ) یعنی پوشش یا پلاس، «بک» (وک) یعنی قورباغه یا وزغ. بنابراین جلبک یعنی پوشش یا زیراندازِ قورباغه! چون جلبک بر سطحِ آب قرار دارد و قورباغهها لا به لایش هستند، این تعبیرِ شاعرانه به وجود آمدهاست.
در متونِ کهنِ فارسی و فرهنگهای قدیمی، مترادفهای گوناگونی برای جلبک به چشم میخورند:
بَزَغسَمه (بَزَغ/ وزغ + سَمه)/ ثورالماء/ جامۀ غوک/ جُلوزغ/ چَغزپاره/ چَغزلاوه/ طُحلُب/ گاوآب
2. یکی از کمّلین اصحاب که خود مدرّسی نامورند دستور فرمودند: «یک پیشنهادی هم داشتم اگر قبول بفرمایید مایۀ سرور است، و آن این که جلد بیستم "وسائل الشیعه" را در این ایام کرونایی تدریس بفرمایید و در کانال قرار دهید تا استفاده کنیم».
اولاً تعجب از حضراتی اینچنین است که میدانند پایه و مایهای ندارم و باز اصرار میفرمایند.
ثانیاً: خدمت ایشان عرض کردم: در خانه و تنها بحث گفتن را قبلاً امتحان کردهام. بچهها که تا دیروز پدرشان را مثلاً خدای خانه میدانستند به چشم دیوانه به آدم نگاه میکنند.
ثالثاً: اتفاقاً خودم دوست داشتم این مجلد و مقدمات کتب رجالی و فهرستی را یک بار بگویم. حالا تا ببینم.