دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (112)

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۵۳

1. گاهی به شوخی به رفقا عرض می‌کنم: خوبی کتاب‌های سنتی این است که انگار صاحبان کتاب و شارحان آنها پشت در کلاس نشسته‌اند و تا سؤالی برای شما پیش می‌آید سریع در متن جوابش را می‌دهند، و عجب شعر قشنگی است این شعر که:

ای لقای تو جواب هر سؤال/ مشکل ما حل شود بی قیل و قال

این البته هنر نویسندگان متون سنتی است که نشان از مهارت در تالیف دارد و نشان می‌دهد چه‌قدر خوب بزنگاه‌ها را می‌شناخته‌اند.

چند روز قبل دربارۀ «آیس پک» خدمتتان نوشتم که: (Ice Pack) هم تازه وارد کشور شده بود و مغازه‌ای که نوشته «قورباغۀ مایوس» و آیس پک می‌فروخت و  جوانک صاحب مغازه توضیح داد: ادارۀ اماکن گیر داد ما هم معادلش را نوشتیم. «پک» در فارسی قدیم نام قورباغه بوده (راست و دروغش گردن خودش) و «آیس» را «آیِس» خواندیم که عربی است و معنایش می‌شود: «مایوس».

بفرمایید. شاهد از غیب رسید. استاد بهروز صفرزاده در واژه‌شناسیِ «جلبک» نوشته‌اند:

جلبک‌ها (algae) گیاهانِ ساده‌ای‌اند که ریشه و ساقه و برگ ندارند، اما سبزینه (کلروفیل) دارند و در آب یا جاهای مرطوب می‌رویند. واژۀ «جلبک» در اصل ترکیبِ اضافیِ «جُلِ بک» بوده؛ «جُل» (در عربی: جُلّ) یعنی پوشش یا پلاس، «بک» (وک) یعنی قورباغه یا وزغ. بنابراین جلبک یعنی پوشش یا زیراندازِ قورباغه! چون جلبک بر سطحِ آب قرار دارد و قورباغه‌ها لا به لایش هستند، این تعبیرِ شاعرانه به وجود آمده‌است.

در متونِ کهنِ فارسی و فرهنگ‌های قدیمی، مترادف‌های گوناگونی برای جلبک به چشم می‌خورند:

 بَزَغسَمه (بَزَغ/ وزغ + سَمه)/ ثورالماء/ جامۀ غوک/ جُل‌وزغ/ چَغزپاره/ چَغزلاوه/ طُحلُب/ گاوآب

2. یکی از کمّلین اصحاب که خود مدرّسی نامورند دستور فرمودند: «یک پیشنهادی هم داشتم اگر قبول بفرمایید مایۀ سرور است، و آن این که جلد بیستم "وسائل الشیعه" را در این ایام کرونایی تدریس بفرمایید و در کانال قرار دهید تا استفاده کنیم».

اولاً تعجب از حضراتی این‌چنین است که می‌دانند پایه و مایه‌ای ندارم و باز اصرار می‌فرمایند.

ثانیاً: خدمت ایشان عرض کردم: در خانه و تنها بحث گفتن را قبلاً امتحان کرده‌ام. بچه‌ها که تا دیروز پدرشان را مثلاً خدای خانه می‌دانستند به چشم دیوانه به آدم نگاه می‌کنند.

ثالثاً: اتفاقاً خودم دوست داشتم این مجلد و مقدمات کتب رجالی و فهرستی را یک بار بگویم. حالا تا ببینم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (112) :: دروس استاد عرفانیان