دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (131)

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۲۳:۱۹

1. این را از استاد حشمت‌پور ـ زاد الله فی توفیقاته ـ به یادگار دارم که مانند توحید و نبوت در امامت هم باید ابتدا تخلیه و تبری و نفی باشد تا نوبت به تجلیه و تحلیه و تولی و اثبات برسد، وگرنه:

با دو قبله در ره مقصود نتوان زد قدم/ یا هوای دوست باید یا رضای خویشتن

یعنی همان گونه که تا با «لا إله» خدایان دروغین را کنار نزنیم و طرد نکنیم نوبت به اثبات حضرت احدیت نمی‌رسد و تا وقتی مسیلمه‌های کذاب را نشناسیم و رابطه‌مان با آنها «فرّ فرارَک من الأسد» نباشد نمی‌توانیم رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) را هم چنان که باید و شاید بشناسیم، در امامت و ولایت هم باید خلفای دروغین را گوشه‌ای از ذهن داشته باشیم تا بتوانیم کمی پی به عیار امیر المؤمنین حقیقی (علیه السلام) ببریم.

2. عجیب این جاست که بر هر کدام از خصائص والای انسانی که انگشت می‌گذاری امیر مؤمنان (علیه السلام) در اوج است و دونان با فرسنگ‌ها فاصله دارند هنّ‌وهن‌کنان به دنبالش می‌دوند شاید تصادفاً راه به جایی ببرند.

3. نمی‌دانم مقدمۀ ابن ابی‌الحدید بر «شرح نهج البلاغه»اش را خوانده‌اید یا نه. خیلی زیبا نوشته و انصافاً خواندنی و مباحثه‌کردنی است، هرچند اگر درست به خاطر داشته باشم مرحوم نهاوندی در «أنوار المواهب» همین را هم نشان‌دهندۀ پدرسوخته‌بازی و رندی او می‌دانست که آمده تا آب را گل‌آلود کند و از آن به نفع خودش ماهی بگیرد. اگر این را نخوانده باشید حتماً مقدمۀ این عبد عاصی بر «خصائص الوحی المبین» را ملاحظه فرموده‌اید (نکند بی‌خبر از من چاپش کرده‌اند؟؟؟!!!). عناوین فصول «العمدة» و «المستدرک» را کنار هم آورده و چیز تحفه‌ای از کار درآوردم.

4. «امالی» سید مرتضی هم از آن توفیقات فوق تصور بود که دست عنایت اهل بیت در دامنم گذاشت. در آن کتاب بحثی دربارۀ عجزی دارد که ناگهان ممکن است سراغ سخنرانان بیاید. مثلاً آورده که: «صعد عثمان بن عفان المنبر فأُرتِجَ علیه، فقال: أیها الناس سیجعل الله بعد عسر یسراً، وبعد عیّ نطقاً، وإنّکم إلى إمام فعّال أحوج منکم إلى إمام قوّال» (خالفۀ سوم روزی بر فراز منبر در سخن درماند و گفت: برویم سراغ کار؛ که شما مرد کار نیاز دارید، نه سخنران) [الأمالی، الشریف المرتضى، ج 4، ص 20]. دوتای اول هم که همین مقدار هم کشف و کرامتی از آنها نقل نشده. آنان که منکرند بگو روبه‌رو کنند.

اما جانم به قربانش که خطبای طراز اول عرب ـ همچون شکیب ارسلان ـ به خود می‌بالیدند که خطبه‌هایش را به خاطر سپردند که طبعشان این‌چنین جوشیدن گرفت. همو که جرج جورداق مسیحی در انتهای کتاب «الإمام علی، صوت العدالة الإنسانیه»اش می‌نالد که: «وماذا علیکِ ـ یا دنیا ـ لو حشدتِ قواکِ فأعطیتِ فی کلّ زمن علیّاً بعقله وقلبه ولسانه وذی فقاره؟!» (چه می‌شد ـ ای دنیا ـ اگر تمام نیروهایت را بسیج می‌کردی، تا در هر عصری، همانند علی (علیه السلام) را در عقل و قلب و زبان و شمشیر تحویل جامعه دهی!». همان که بولس سلامۀ مسیحی در «ملحمة الغدیر» با بانگ بلند فریاد می‌کند:

لا تَقُل: شیعةٌ هُواةُ علیٍّ/ إنَّ فی کلِّ منصفٍ شیعیّاً

جَلجَلَ الحقُ فی المسیحی حتى/ صَارَ مِن فَرطِ حُبِهِ عَلَویّا

أنا مَن یَعشقُ البطولةَ والإلها/ مَ والعدلَ و الخلقَ الرَضِیّا

فإذا لم یکن عَلیٌّ نَبیّاً/ فَلَقَد کانَ خُلُقَهُ نَبوّیاَ

أنتَ ربٌ للعالمینَ الهی/ فَأَنِلهُم حَنَانَکَ الأَبَویاَ

و أَنِلنی ثوابَ ما سَطَرَت کَفِّی/ فهاجَ الدموع فی مقلتیا

سِفرُ خیرُ الأنامِ مِن بعدِ طَـهَ/ مَا رَأَى الکونُ مِثلَهُ آَدمیّاً

یا سماءُ اشهَدِی و یَا ارضُ قَرِّی/ واخشَعِی إنَنی ذَکَرتُ عَلیِّا

   5. بله، دربارۀ امامان بزرگوارمان خیلی کم می‌دانیم و ادعاهایمان گوش فلک را کر کرده است. از مرحوم دکتر شهیدی نقل کرده‌اند که: مجلدات امامان از کتاب «ناسخ التواریخ» را لااقل 2 ـ 3 بار و مجلدات مربوط به امیر المؤمنین (علیه السلام) را یقیناً متجاوز از 10 بار خوانده‌ام. اگر «ناسخ» را دیده باشید خوب می‌فهمید این ادعا یعنی چه.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (131) :: دروس استاد عرفانیان