دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (111)

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۸:۲۴

1.  آن قدر یک گوشه ننشینید و کتاب‌های عهد عتیق بخوانید. اگر خاطر مبارکتان باشد عبارت «نسجت علیه عناکب النسیان» را 2 جور خوانده و معنا کردم.

 یکی معلوم؛ یعنی آن قدر در یک گوشه مانده که عنکبوت‌های فراموشی بر آن تار تنیده‌اند.

دوم به صورت مجهول؛ یعنی سال‌ها به‌مراتب بیشتر در یک گوشه مانده، آن قدر که عنکبوت‌های فراموشی خودشان هم مرده و بر روی آن در تارها تنیده‌ شده‌اند. (تصویر زیبایی است با همان ذهنیت گذشتگان که لابد نمی‌دانستند عنکبوت پوست‌اندازی می‌کند و اینها پوست‌های آن است)

2.   خانم اهل ادبِ موصوف‌الذکر کتاب «آشپزخانۀ مارگریت» را این طور توصیف فرموده: یک کتاب لاغر خوش‌خوان که می‌توان در بعد‌ازظهر گرم و نمناک تیر‌ماهی با یک یورش خواندش! نه کتاب آشپزی است نه زندگی‌نامۀ خودنوشت. هر دوی این‌هاست. کتاب دربردارندۀ یادداشت‌های روزانۀ مارگریت دوراس، نویسندۀ نام‌دار و پرکار فرانسوی است دربارۀ آشپزی که آمیخته شده با شوخی‌ها و توضیح‌های او دربارۀ طعم و عطر و رنگ غذا و رنگ‌آمیزی شده با خاطرات و تفسیرهای او از زندگی و دوستی و چیزهای رنگ‌به‌رنگ دیگر. برای نمونه خطوطی از آنچه را که در دستور پخت سوپ تره‌فرنگی آورده بخوانیم:

«پختن این سوپ کار ساده‌ای به نظر می‌رسد؛ آن قدر ساده که در بیشتر مواقع به اندازۀ کافی به آن توجه نمی‌کنیم. این سوپ باید حتماً بین پانزده تا بیست دقیقه بپزد، نه دو ساعت. درحالی‌که همۀ زن‌های فرانسوی سبزیجات و سوپ‌ها را به مدّت طولانی و زیادی می‌پزند. علاوه‌بر‌این بهتر است تره‌فرنگی‌ها را زمانی به سوپ اضافه کنیم که سیب‌زمینی‌ها به جوش آمده باشند. به این ترتیب رنگ سوپ سبز می‌ماند و عطرش ماندگار می‌شود...

سوپ سرو شده در رستوران‌ها هرگز رقیق و خوشمزه نیست. همیشه زیادی پخته شده، زیادی رقیق است، تیره رنگ است، شکلش غمگین است!...

آدم باید خودش این سوپ را بپزد و با دقّت زیاد این کار را انجام بدهد این‌گونه نباشد که ظرف سوپ را روی اجاق فراموش کنیم!...

3.  کیف کردید؟ شاید بارها و بارها سوپ رستوران‌ها را لااقل در مراسم عروسی و عزا نوش جان فرموده و مدام فکر کرده بودید که: یه جوریه! سر زبونمه ها! نمی‌دونم چی جوری بگم.

4.  خب، ادبیات که فقط مال خواندن و خمیازه کشیدن و در گوشه‌ای کپک زدن نیست. بله قبول، حرف خودم را به خودم برنگردانید که: ما ادبیات عرب را برای این می‌خوانیم که در فضای زمان نزول قرآن و صدور احکام شرع اقدس قرار بگیریم و... . اینها همه درست، اما اولاً همان را هم می‌توان آن قدر کارآمد کرد که در زندگی ساری و جاری باشد. ثانیاً وظیفۀ فقاهت و دین‌فهمی بر سر و چشم، اما «قال رسول الله (ص): إنّا معاشر الأنبیاء أمرنا أن نکلّم الناس على قدر عقولهم» [الکافی ج 1، ص 23، ح 10 و...] چه می‌شود؟! یک وقت خدای ناکرده چشم باز می‌کنید و می‌بینید دارید جوری حرف می‌زنید و فکر می‌کنید که انگار اصحاب کهف این بار بعد از دو سه هزار سال از خواب برخاسته‌اند. مانند آقاطلبه‌ای که با دوستان زمان دبیرستانش رفته بود خیابان ولی‌عصر و ... در یک بحث و گفتمان دینی یک‌دفعه گفته بود: فرض کنید من با عبدم بیاییم همین رستوران، و جمعیت رفقا هاج و واج که: ...، جان؟! عبد دیگر چیست؟! یا عموروحانی‌ای که: آخه، عمو پورنگ! اینا «مبتلی‌به» بچه‌ها نیست، و طفلک عمو پورنگ که خودش هم نفهمید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (111) :: دروس استاد عرفانیان