دست نوشته های استاد... (115)
1. روحانی عزیزی یک بار به یکی از دوستان بزرگوارم ابراز کرده بود: من یک دور فایلهای «معالم» حاج آقا (یعنی این عبد عاصی پروردگار) را گوش کردم و تفکرم اصولی شد. اخیراً هم کسی برایم پیامک کرده بود که: داریم بحثهای «معالم» شما را گوش میکنیم و انگار خود صاحب «معالم» زنده شده و دارد کتاب خود را تدریس میکند.
2. من البته از این کشف و کرامتها در خودم سراغ ندارم، اما اگر توانسته باشم چنین اثری در سربازان حضرت ولی عصر ـ روحی فداه ـ ایجاد کنم دیگر از خدا چه میخواهم؟! به ایشان پاسخ دادم: این البته حسن ظنّ شماست، اما تا میتوانید بخوانید که حوزهها بدجوری مظلوماند.
3. امروز خدا گواه است مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم/ دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
سرور بزرگواری از همان زیر سایۀ امیرالمؤمنین (علیه السلام) (مگر جایی از عالم هست که زیر سایۀ پرمهر ایشان نباشد؟!) پرسیدند: در درس «معالم» بحث مرّة و تکرار یکی از دوستان حاضر در کلاس اشکالی به صاحب «معالم» کردن که: حرف صاحب «معالم» که میگوید: «امر نه دلالت بر مرة و نه تکرار میکند» منافات دارد با مبنایشان در بحث اشتراک که قائل بودند الفاظ وضع شدهاند برای معانی با قید وحدت. البته در آخر جوابی پیدا نشد و اشکال وارد شد.
4. بعد از کلی چاک و چانه زدن خود ایشان تنافی را این طور جواب فرمودند که: «"وحدت" در بحث اشتراک یعنی: لفظ + منفرد بودن در اراده (مثلاً «ذهب» یعنی طلای فقط، نه طلا با چیز دیگر، وهکذا)، و "مرة" در بحث مرة و تکرار یعنی: مطلوب را یک مرتبه انجام دهیم»، و این دو هیچ تنافیای با هم ندارند».
5. خب، من موفقیت را این میدانم که طوری بحث گفتهام که رفقا بحثها را گوش کنند و بتوانند با من ـ و بلکه با دیگران که هریک بهمراتب از این کمترین مسلطترند ـ کلنجار بروند، و دیگر چه از این بالاتر؟!
5. یک بار از چهرهای بینالمللی که هرجا مینشست همان ابتدا میگفت: «من علم اصول را قبول ندارم» پرسیدم: مشغول چه هستید؟ با خندهای سبک گفت: «هم سطح میخوانم و هم خارج». خب، من و شما معنای این جمله را خوب میدانیم که یعنی: نه سطح و نه خارج. اینها همانهایند که از استاد اسلامی ندوشن نقل میشود: «بعضیها باسواد نشدهاند، ولی صفای بیسوادی را هم از دست دادهاند!».
6. بالاغیرتاً فقط درس بخوانید!!!