دست نوشته های استاد... (101)
سؤالاتی که رفقا مطرح میکنند سواد یخزدهام را به تحرک وامیدارد و هزاران بار ممنون؛ که برای ما و شما یکی از واجبات شرعی همین دست و پا زدن علمی است. مثلاً سرور بزرگواری پرسیدند: برای عبارت «عزّ من قائل» که بعد آن مقول قول حق تعالی میآید چگونه باید آن را ترکیب کنیم؟ یادم آمد همین را سالیانی خیلی پیش از استاد حجت هاشمی پرسیدم و جواب فرمودند که: «من» بر سر تمییز زائد واقع شده. یعنی «عزّ قائلاً» بوده و... . (1)
چون بیمایه فطیر است این هم تصریح بزرگان ـ و به تعبیر استاد آیت الله مددی: اجلّای فن ـ که: «وقوله: «عزّ من قائل» کقولک: «عزّ قائلاً» هو تمییز عن النسبة ـ أی: عزّ قائلیّةً ـ أو حال على أن المراد بقائل هو الجنس ـ أی: عزّ قائلاً من القائلین ـ».(2)
البته چون یکی از شرایط (غیرموجب بودن کلام) را ندارد(3) باید دست به دامن توجیه شویم که با توجه به معنای «عزّ» که دلالت بر ندرت و قلّت وجود میکند(4) کار دشواری نیست.
پانوشتها:
(1) خیلی اصرار دارم مطلب مال هرکس بوده تصریح کنم و اصلاً نمیفهمم افتخارات دیگران را به نام خود جا زدن چه افتخاری دارد؟! یکی، از فرمایشات استاد بزرگوارم کتابی نوشته بود و وقتی استاد پرسیدند: «اینها که همه مطالب من است. چرا نام نبردید؟» جواب داده بود: «اگر از شما تجلیل نمیکردم برای شما خوب نبود و اگر تجلیل میکردم دیگران ناراحت میشدند، لذا نامی از شما نیاوردم». خب دیگر، فکر هرکس به قدر همت اوست.
(2) الحاشیة على الکشاف، الشریف الجرجانی، ص 148؛ الکلیات، أبو البقاء الحنفی، ج 1، ص 637.
(3) وشرط زیادتها... ثلاثة أُمور:
1. تقدّم نفى أو نهى أو استفهام بـ«هل».
2. تنکیر مجرورها .
3. کونه فاعلاً، أو مفعولاً به، أو مبتدءً.
[مغنى اللبیب، ج 1، ص 322 ـ 323].
(4) یقال: «عزّ الشیء» حتّى یکاد لا یوجد. [معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 38 (عز)]