دست نوشته های استاد... (8)
برای برگزاری مجالس ترحیم عمه جانم که حق بسیاری بر گردنم داشت به مشهد مقدس آمدهام. طبیعی است در اوقات غیر مراسم که با اقوام و دوستان دور هم مینشینیم، از هر دری سخنی به میان میآید. دیروز دو عزیز بزرگوار به کلامی که اخیراً از برخی آقایان دربارۀ ساختن فیلم زندگی شاعری معروف ـ که از قضا به صوفیگری شهرت دارد ـ صادر شده سخت اعتراض داشتند و کمکم صحبت را به این جا کشاندند که اصلاً علمای قدیم ـ مانند مرحوم نراقی و شیخ بهایی و... ـ فقیه بودند که به علوم رایج زمان خود اشراف داشتند و حتی یکی از آقایان ابراز داشتند که من دقیقاً به همین دلیل (آشنا نبودن آقایان فقها با روانشناسی و جامعهشناسی و...) به فتاوای رایج زمان خودمان مشکوکم، و از این حرفها.
قدیمها که ما جوانتر بودیم، ادلۀ احکام شرعی بین شیعیان منحصر در 4 تا بود: کتاب، سنت، عقل، اجماع. سنیان هم استصحاب و یا چیزهای دیگری را اضافه میکردند.
بله، منکر تاثیر بسیاری از علوم نیستم، اما اینها چه دخلی به حکم شرعی دارند؟! جایی که استاد بزرگوار حضرت آیت الله مددی به مرحوم آشیخ محمدحسین غروی اصفهانی معترضاند که علم اصول جای بررسی اعتبارات قانونی است و دخلی به اعمال دقتهای فلسفی و امثال آن ندارد، دیگر چه جای علوم اینچنینی؟! بله، این علوم برای تشخیص موضوع به کار میآیند که خود بحثی مستقل میطلبد.
اما از همۀ اینها گذشته، تا به حال شنیده بودید که فقهای نامداری مانند شیخ انصاری و صاحب «جواهر» و امثال ایشان هم مثل آقایانی که نام آنها برده شد بوده باشند؟! خودمانیم ها! آن فرمایش شاعر را چه کنیم که میفرماید:
چون نیکِ کم از بدِ فزون به/ ذیفن به جهان ز ذیفنون به
به نظرم موقع انجام استخراجات «کفایة الموحدین» بود که در کتاب «خزائن» مرحوم نراقی به این حرف عجیب ایشان برخوردم که فرموده بودند: منظور از فاصلۀ انگشت ابهام و وسطی از صورت که باید در موقع وضو شسته شود یعنی انگشت شَست را روی بینی بگذاری و دایرهای به شعاع آن انگشت و انگشت میانی را بشویی. استاد بزرگوار حضرت آیت الله مددی یک بار میفرمودند: علما هنوز متحیرند که چنین فکری اصلاً از کجا به ذهن ایشان خطور کرده؟!!!