دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (13)

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۱

1. بعد از یادداشتی که به‌مناسبت، دربارۀ زنی از پاتایا تقدیم کردم، یکی از رفقا همین‌طور که پای منقل نشسته و مشغول باد زدن جوج‌ها بود (عکس‌های صحنۀ جرم موجود است)، تنها به این خاطر که تحت تأثیر مرام و معرفت آن زن قرار گرفته بود (مدیون ایشان هستید اگر خیال دیگری کنید) درخواست کرد که اگر آدرسی از زنک بی‌نوا دارم برایش بفرستم. خب، ما که آردهای خود را بیخته و الکمان را آویخته‌ایم و طبعاً انگیزه‌ای برای داشتن آدرس آن زبان‌بسته نداشتیم، اما اگر هم آدرسی می‌داشتم به کسی نمی‌دادم. آخر حضرت استاد آیت الله حاج سید احمد مددی ـ حفظه الله ـ به خاطر آن که برای همسری کفویّت ایمانی را لازم می‌دانند، حتی همسری موقت با زنان اهل کتاب را هم اجازه نمی‌کنند، چه رسد به نکاح دائم، آن هم با مثلاً بودایی. یک بار یک نفر با لودگی خاصی از ایشان دربارۀ فتوا در مسئله‌ای این‌چنینی پرسید که: نکند چون سن خودتان از این حرف‌ها گذشته فتوا به جواز نمی‌دهید؟! ایشان هم، هم علنی و هم بعدها خصوصی به این کمترین، فرمودند که: نه، من چون از فردای قیامت می‌ترسم فتوای بی‌دلیل نمی‌دهم.

2. زمانی یکی از آقایان دوز روشن‌فکری خونش بالا رفته و گفته بود: به اعتقاد من زن‌ها می‌توانند حتی رئیس‌جمهور و مرجع تقلید هم بشوند. سر درس از استاد که سؤال کردم: اینها خلاف ضرورت دین و مذهب نیست؟ با خنده فرمودند: خلاف ضرورت تمام ادیان و شرایع است؛ چون همه قبول دارند که حتی یک پیغمبرِ زن هم نداشته‌ایم. البته حواسم به این هست که «المجالس بالأمانة»، ولی چون در مرآ و منظر رفقا سؤال کردم و پاسخ فرمودند مانعی در انتشارش ندیدم.

3. یک بار سر سفرۀ صبحانه بی‌آن‌که حواسم باشد با کارد نان‌ها را بریدم و فرمودند: آقای عرفانیان! حدیث صحیح دارد که نان را با جسم تیز نبرید. من خودم در خانه نان‌ها را با دست تکه و آماده می‌کنم. البته نان‌ها زیبا از کار درنمی‌آیند، اما دیگر مرتکب مکروه نشده‌ام.

حقیقتش این‌که مدتی است مانده‌ام با این مرد چه کنم؟! چون مدام با خودم می‌گویم:

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد/ آه اگر از پی امروز بود فردایی.

بله، برخی به شوخی می‌گویند: این کلامِ حافظ نیست و چنان که خودش در بیت قبل گفته:

این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت/ بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی

اما یادمان باشد که: «الحکمة ضالّة المؤمن، فحیثما وجد أحدکم ضالّته فلیأخذها» [الکافی، ج 8، ص 167، ح 186] و دیگر فرقی نمی‌کند که این را حافظ گفته باشد یا ترسا و یا ... . لطفاً فعلاً اشکال نکنید که در سند این حدیث سهل بن زیاد و ابن‌سنان و عمرو بن شمر هستند و به تعبیر شاعر: آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری. نقداً با این مضمون زیبا می‌شود به عرفانیان تخفیف داد و از این ایراد چشم‌پوشی کرد.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (13) :: دروس استاد عرفانیان