دست نوشته های استاد... (17)
عزیز بزرگواری سؤال فرمودند: با توجه به حدیث «إنّما حرّم الله الصناعة التی هی حرام» آیا خداوند تحصیل حاصل نکرده؟ آخر میگوید: خداوند چیزهایی که حرام است را حرام کرده. آیا میتوان گفت: حدیث «تحف العقول» تنها دلالت بر حرمت تکلیفی بیع دارد؟ آخر نهی آن فقط روی بیع رفته، نه روی ارکان بیع، گفته: اما وجوه الحرام من البیع و الشراء: فکل امر یکون فیه الفساد ... أو شیء یکون فیه وجه من وجوه الفساد .... أو شیء من وجوه النجس فهذا کله حرام. به نظر میرسد که فقط دارد تکلیفی حرام میکند. اگر این حرف درست باشد آن وقت سؤال بعدی این میشود که: شیخ که میخواهد از حرمت وضعی تکسب حرف بزند چرا حدیثی آورده که تنها حرمت تکلیفی تکسب را حرام میکند؟
در جواب عرض کردم: اساساً در بیع وقتی صحبت از حرمت میشود منظور حرمت وضعی است. حرمت تکلیفی از باب اعانه بر اثم و امثال آن خواهد بود. طبعاً شاید منظور از آن فقره هم این باشد که صناعتی که تکلیفاً حرام است را خداوند وضعاً هم حرام فرموده. شاهد هم از غیب رسید.
«قد بیّنا فی الجهة الرابعة ممّا ذکرناه فی بیان الروایة أنّ ألفاظ الحرمة والحلیّة فی الکتاب والسنّة ـ بل فی کلمات الأصحاب أیضاً ـ استعملت فی الأعمّ من التکلیف والوضع، ویظهر المراد منهما بقرینة المقام والموضوع. وفی باب المعاملات تنصرفان إلى الوضع حیث إنّه المترقّب منها، والنهی فیها أیضاً ظاهر فی الإرشاد إلى الفساد. [دراسات فی المکاسب المحرمة، ج 2، ص 156]