دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (23)

شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۵

1. در کانالی شعر زیبایی دیدم و با خودم گفتم: تقدیم کنم شما هم لذت ببرید.

هم روسری‌ات به پشت سر افتاده/ هم موی تو تا قوس کمر افتاده

لا حول و لا قوة إلّا بالله/ اسلام دوباره در خطر افتاده(1)

2. این که البته و صد البته شوخی است و یقیناً دین خدا با موهای سر یک زن به خطر نمی‌افتد. لابد فکر می‌کنید می‌خواهم بگویم: «این گرانی‌ها و... است که کمر دین خدا را می‌شکند»، اما خدا گواه است گرانی و 3 برابر شدن قیمت بنزین تأثیر خاصی در زندگی ما نداشته؛ چون قبلاً هم پولی برای خرج کردن نداشتیم، و به قول آقای زمانی عزیز: هربار که موج گرانی برمی‌خیزد فقط حس می‌کنیم چند برابر فقیرتر شده‌ایم. ولله الحمد.

3. هرچه باداباد! امروز که درس‌ها تعطیل است و خانه‌نشین شده‌ام، تلویزیون روشن بود و بزرگواری داشتند سخنرانی می‌فرمودند و چون تازگی‌ها رسم شده که جواب استفتائات و پرسش‌ها را خود اعاظم می‌گویند و به زیردست‌ها نمی‌سپارند فرمودند: «سؤالی که به دستم رسیده و می‌خواهم جواب بدهم...». البته لابد من خیلی خیره‌سرم و شاید هم چیزی سرم نمی‌شود، اما یک لحظه احساس کردم اگر بنا بود من حول و حوش این موضوع صحبت کنم به‌مراتب بهتر و جذاب‌تر از کار درمی‌آمد.(2)

4. دوست روحانی بزرگواری همان سال اولی که رسم شد و در ماه مبارک رمضان هر شبکه چند دقیقه‌ای سخنان ـ به‌اصطلاح ـ ... را پخش می‌کرد گفت: «تا الآن اگر احیاناً جایی قشنگ صحبت می‌کردیم و مردم تحت تاثیر قرار گرفته و بال‌بال می‌زدند، می‌گفتیم: ما که آخوندهای ردۀ پایین هستیم. هنوز آقایان ... را ندیده‌اید. اما امسال فهمیدیم که...»، بقیه‌اش بماند.(3)

5. خب، بی‌خود و بی‌جهت نیست که دیگر کسی از ماها نمی‌پرسد: خرت به چند؟! آخر با این وضع همه خود را سخنران مادرزاد و مرجع تقلید مادرزاد و علّامۀ ذوفنون مادرزاد به‌حساب می‌آورند.(4)

..........................................................................................................

پی‌نوشت‌ها:

(1) انصافاً هم بسیار زیباست. به قول این عبارت که: «من لم یحرّکه الربیع بأزهاره والعود بأوتاره فهو فاسد المزاج لیس له علاج» انسان سالم از دیدنش لذت می‌برد. البته چون شارع مقدس منع کرده نباید نگاه کرد، چه با ریبه و چه بدون آن. آیۀ مبارکۀ "قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ...* وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ" (به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند... و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند) [سورۀ مبارکۀ نور، آیۀ 30 و 31] که یادتان هست؟! یا شاید شما هم مثل این کمترین در اثر القائات مثلاً استادی ـ که تازگی‌ها شنیده‌ام شاگردانش از او با عنوان «حضرت علّامه» یاد می‌کنند ـ گمان می‌کرده‌اید می‌توان بدون قصد ریبه به سر و روی مبتذلات (زنانی که سخاوت‌مندانه گَل و گردن خود را در معرض دید همگان قرار داده‌اند) نگاه کرد. خدا پدر حضرت استاد آیت الله مددی را بیامرزد که همیشه می‌فرماید: آخر چگونه می‌توان تصور کرد که اگر زنی قصد معصیت دارد شارع هم به شما اجازۀ این کار را داده باشد؟؟؟!!! 

(2) حالا اولش نشود که از رادیو و تلویزیون و شبکه‌های داخلی و خارجی تماس بگیرند و درخواست بدهند. وقت ندارم.

جدّاً از شوخی گذشته صدا و سیما با این همه اعتبار که در بودجۀ سال آینده و تمام این سال‌ها به آن اختصاص داده شده نمی‌تواند بگردد و چند تا سخنرانی درست و درمان ـ و نه سفارشی ـ که به هیچ جا و هیچ کس هم برنخورد [مگه می‌شه؟! مگه داریم؟!] پیدا کند؟! 10 میلیارد تومان به من بدهند 9 میلیاردش را می‌خورم و با یک میلیارد تومان باقی‌مانده کن‌فیکون می‌کنم.

خب، من بخیل نیستم. کار سختی هم نیست. همان طور که برای برنامه‌های رنگ‌و‌وارنگ فراخوان می‌دهند ـ که: ویدئویی در چند دقیقه برای ما بفرستید و... ـ این جا هم اعلام کنند: هرکس یک سخنرانی مناسب و پربار برای ما بفرستد، به شرط این‌که نظر کارشناسان ما ـ کارشناس‌های راست‌راستی، نه الکی و سفارش‌شده و از این آقازاده‌ها ـ را تأمین کند مثلاً 10 میلیون تومان هدیه می‌گیرد [لطفاً یک میلیونش را هم به سخنران بی‌نوایش بدهید که تمام بار بر دوش اوست].

(3) خدا بگویم چه‌کارت کند حاج شیخ! الآن فکر مردم هزار جا می‌رود. می‌گفت: تازه فهمیدیم بزرگوارها هم فقط بلدند مثل هنرپیشه‌ها عند اللزوم با حالتی عاشقانه و عارفانه سر را به سمت دوربینِ ـ مثلاً ـ شمارۀ 2 بچرخانند.

(4) آخ که چه‌قدر دلم برای علّامه‌های راستکی تنگ شده.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (23) :: دروس استاد عرفانیان