دست نوشته های استاد... (25)
1. کانالی از این بندۀ سراپاتقصیر با عنوان «استاد عزیزی که این کانال به او منسوب است» و شاید از جنابعالی با عنوان «اعوانش» یاد کرده بود. این بندگان خدا نمیدانند شما و دیگر دوستان از باب یتیمنوازی و ذرهپروری، این کانالها و وبلاگهای دروس را راهاندازی و با هزینههای شخصی اداره میفرمایید.
2. استاد موسوی تهرانی ـ حفظه الله ـ دربارۀ مرحوم آیت الله آسید عبد الهادی شیرازی (ره) دو نکته نقل میفرمودند. یکی اینکه میفرمود: به لطف خدا همین الآن تمام فقه را با ادلۀ اجمالیاش در سینه دارم (البته بارها و بارها برایم ثابت شده که حضرت استاد آیت الله مددی تمام فقه را با ادلۀ تفصیلیاش در ذهن حاضر دارند. جل الخالق! شیعه هم عجب بزرگانی داشته و دارد). دوم اینکه این اوخر چشمانش نابینا شده بود و در مجلسی دستش را روی زمین میکشید و دنبال زیرسیگاری میگشت. یکی آن را پیدا و به ایشان تقدیم کرد. بلافاصله فرمود: عون الضعیف صدقة. البته استاد میفرمایند: حدیث یادشده «عون الضعیف من أفضل الصدقة (یا «الصدقات»)» است.
3. استاد کسالتی دارند و در بیمارستان بستریاند. مثل همیشه خداوند توفیق داده و گاهی من و یا یکی دو تای دیگر از رفقا در خدمت ایشان هستیم. یکی از این رفقا بیآنکه دورههای سیر و سلوک را طی کرده و از آنها اطلاعی داشته باشد چنان صبر و استقامتی دارد که در عمرم از کسی ندیدهام. هروقت بندۀ خدا را میبینم یاد این شعر میافتم که:
ولیلٍ کموج البحر أرخی سدوله/ علیّ بأنواع الهموم لیبتلی
خب، تقریباً همچون همیشه هنوز از حضرات سلفیبگیر خبری نیست. چه بهتر! این طوری آدم بهتر به کارش میرسد. ان شاء الله بعداً تشریف بیاورند و سبیل در سبیل بایستند و عکس بگیرند، به درد روز مبادا میخورد.