دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (27)

پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۸، ۱۳:۰۱

1. این جملۀ «فتوای شورای فقهی معتبر و مصداق جدیدی از مراجعه به اعلم است» به گمانم تا کنون در تاریخ بشر سابقه نداشته است. یعنی مثلاً گمان می‌کنید در دانشکدۀ ریاضی یا مثلاً فیزیک و امثال آن اصلاً چنین ایده‌هایی مطرح می‌شود؟ اگر هم کسی چنین حرفی بزند، به او توصیه خواهند کرد برود و درسش را بخواند.

2. خداوند استاد بزرگوار آقای دکتر رحیم کوهی فائق (استاد دانشکدۀ علوم دانشگاه فردوسی مشهد) را بیامرزد. به خاطر نبودن امکانات آن قدر چشمه‌های رادیواکتیو را با دست جابه‌جا کرده بود که مبتلا به سرطان شده و فوت کرد. هر درسی را که به ایشان ارائه می‌شد چنان عالی تدریس می‌کرد که کم‌کم برای دانشجویان این تصور ایجاد شده بود که هرچند مدرک تحصیلی وی دکترای فیزیک رآکتور است، اما اگر بخواهد می‌تواند درس‌های معارف اسلامی را حتی از اساتید آن رشته بهتر تدریس کند. این البته به شوخی شبیه‌تر است، اما می‌خواهم عرض کنم: دانشجوها هم با ارتکازات ذهنی خودشان دریافته بودند که مهم توان تدریس است و شخص اگر دارای این توان باشد راه خودش را خوب بلد است.

3. شب گذشته دربارۀ مطلبی که راجع به «شورای فقهی» گذاشته بودم با حضرت استاد آیت الله مددی صحبت کردم تا مطمئن شوم؛ چرا که چون تو با مایی ندارم هیچ غم. ایشان فرمودند: «اصلاً فقیه یعنی کسی که از نظرات مخالف آگاه باشد و اگر هر کدام را صحیح نمی‌داند قادر باشد آن را باطل کند. دیگر در این میان شورا چه نقشی خواهد داشت؟ بله، مگر یکی از اعضا بخواهد از زبان زور استفاده کند که دیگر داستان عوض می‌شود.(1) عمر هم یک شورای مشورتی داشت که مسائل در آن جا مطرح می‌شد، ولی همان هم مال مقام اجرا بود؛ یعنی ممکن بود کسی عقیدۀ خود را حفظ کند، ولی چون مثلاً اکثریت آن را پذیرفته‌اند با آنها کنار بیاید؛ یعنی آن شورا هم مربوط به مقام اجرا بود، نه افتاء».

 

پی‌نوشت‌ها:

(1) نقل شده دو نفر داشتند بحث می‌کردند که صیغۀ امر دلالت بر فور می‌کند یا تراخی. یک مرتبه دزد مسلحی سر رسید و به کسی که اعتقاد داشت صیغۀ امر دلالت بر  تراخی می‌کند گفت: «پول‌هایت را رد کن» و او هم بلافاصله چنین کرد. وقتی رفیقش گفت: تو که معتقد بودی دلالت بر فور نمی‌کند، گفت: آن مال وقتی است که قرینه‌ای نباشد. قرینه‌ای مثل اسلحه را در دستش ندیدی؟!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (27) :: دروس استاد عرفانیان