دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (28)

پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۸، ۱۳:۰۳

1. گاهی صحبت‌هایی می‌شنوم که تقریباً مطمئن می‌شوم عزیز دل‌ِ گوینده اعتقاد زیادی به تحصیلات ـ آن هم از نوع واقعی آن ـ ندارد. بزرگواری افاضه فرموده‌اند که: «فقها باید به تک‌تک نت‌های موسیقی ورود پیدا کنند! دوران "علامه"ها گذشته است. موسیقی یک فن و صنعت، خیلی مفصل و کلان و دارای اضلاع فراوانی است. یک فقیه اگر بخواهد حق مطلب را ادا کند و بخواهد در همین بحث ورود پیدا کند، نیازمند به تأمل است. ما نمی‌توانیم مثل پانصد سال پیش با یک فتوا بگوییم: "موسیقی و غنا مطلقاً حرام است" و تکلیف را روشن‌شده فرض کنیم».

2. یعنی به نظر شما ایشان و بزرگواران دیگری از این دست، واقعاً به لوازم حرفشان پایبندند؟! مثلاً می‌توان گفت: در مسائل حیض و نفاس هم باید آقایان ورود این‌چنینی داشته باشند و چون دربارۀ آنها قضیه به نحو سالبۀ به انتفاء موضوع است و از آلات و ادوات لازمه محروم‌اند، باید میدان را به بانوان بسپارند؟(1) و یا مثلاً در مباحث مربوط به خمر و امثال آن باید فقیه سری به کارخانجات عریض و طویل تولید مشروبات الکلی بزند و حتماً چیزی را تست کند و...؟ اجازه دهید دیگر از ـ العیاذ بالله ـ زنا و لواط چیزی نگویم که کار بیخ پیدا می‌کند و ممکن است فقهای مورد نظر این حضرات سر از جاهای بدی درآورند.

3. الحقّ والإنصاف این عزیزان اصلاً تصوری از فقیه دارند، یا او را هم لمعه‌خوانی مانند این کم‌ترین حساب می‌کنند؟ این حرف‌ها و تصورات موقع خواندن «لمعه» سراغ انسان می‌آیند، نه وقتی فقیه شده و عمری با کتاب و سنت خو گرفته و هر فرعی را که سراغ می‌گیری با اشرافی بی‌نظیر به تو پاسخ می‌دهد.

4. اگر اشتباه نکنم یکی از فوارق اساسی شبهات حکمیه و موضوعیه آن بود که برای رفع شبهات حکمیه (که ناشی از فقدان نص، یا اجمال نص و یا تعارض نصّین بودند و مشکل به هرحال به شارع برمی‌گشت) باید به شارع رجوع می‌شد و برای رفع شبهات موضوعیه به اهل خبره. حالا چه شده که فقیه باید تمام بارها را به دوش بکشد نمی‌دانم. اگر کار دیگری هم مانده بفرمایید و تعارف نکنید.

5. چه خوب بود حضراتی که مدتی است بر طبل «زوائد علم اصول» می‌کوبند کم‌کم مدعای خود را توسعه می‌دادند و صحبت از زائد بودن اساسی علوم حوزوی می‌کردند. به این ترتیب، با حذف این علوم از بیخ و بن، دیگر همه مجتهد و فقیه بودند و خیال همگی راحت می‌شد.

6. شاید هم با کنار هم گذاشتن "أقیموا الصلاة" که فعل امر دارد و «فعل امر ظهور در وجوب دارد» نتیجه گرفته‌اند که: پس نماز واجب است، و دیدید ما مجتهدیم؟! غافل از این‌که اجتهاد یعنی تلاش برای کشف حکم الله، و در فرآیندی که در سطور بالا گفته شد اصلاً تلاشی صورت نگرفته. در واقع اگر کسی در عمرش حتی یک مجتهد دیده باشد این خیالات خام را فراموش کرده و به فکر می‌افتد:

غافل منشین نه وقت بازی است/ وقت هنر است و سرفرازی است      

7. دم رفتن یادم آمد بپرسم: واقعاً مانند مجتهدهای 500 سال پیش شدن خیلی راحت است؟ این گوی و این میدان. بسم الله.

 

پی‌نوشت‌ها:

(1) یاد لطیفه‌ای افتادم که سال‌ها پیش از یکی از مفسّران کلام پروردگار شنیدم. ایشان می‌فرمودند: روزی در دانشکدۀ پزشکی، سر درس تشریح، استاد دانشجویی را پای تخته برد تا دربارۀ موضوع جلسۀ قبل که اندام جنسی آقایان بود توضیح دهد. دانشجوی بی‌نوا که درس را بلد نبود سر را پایین انداخت و مثلاً مشغول فکر کردن شد. دانشجویان دیگر هم صدا را به اعتراض بلند کردند که: استاد! قبول نیست. دارد تقلب می‌کند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (28) :: دروس استاد عرفانیان