دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (50)

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۵۷

1.  چند سال قبل یکی از اصحاب سابق و رفقای بعد به بیماری سرطان مبتلا شد و اندکی بعد جان سپرد. خداوند رحمتش کند. مدتی بعد از فوتش یکی از منسوبین وی تماس گرفت و گفت: پسر صاحب‌خانۀ ما دانشجو است و سؤالاتی داشته که رفته پیش حاج آقا... بپرسد، وسط‌های کار حاج آقا داغ فرموده و از حال رفته‌اند و... . اگر مانعی ندارد بیایند پیش شما و مطالبشان را مطرح کنند. استقبال کردم و آمد و با خودش لیستی از مثلاً تناقضات و ابهامات قرآن آورده بود که در همان یکی دو سؤال اول معلوم شد اصلاً صورتی نادیده تشبیهی به تخمین کرده است. یادمان باشد باید حالاحالاها بخوانیم و بخوانیم و غش و ضعف نیازی نیست.

2.  بزرگواری متنی فرستادند و فرمودند: اگر ممکن است نظرتان را در این باره بفرمایید. متنی دربارۀ «ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺍﻋﺠﺎﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺛﺮ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺮﺡ ﺁﯾۀ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ (آیه ٤ سورۀ قیامة: "ﺑَﻠَﻰ ﻗَﺎﺩِرِﻳﻦَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﻥ ﻧُّﺴَﻮِّﻱَ ﺑَﻨَﺎﻧَﻪُ"؛ ﺑﻠﻪ! ﻣﺎ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺑﺮ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ/ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺘﯿﻢ). نویسنده داد سخن داده بود که ﻣﻔﺴﺮﯾﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ «ﺑﻨﺎﻥ» ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍین جا ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ «ﺍﺛﺮ ﺍﻧﮕﺸﺖ» ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ و این ترجمه نادرست است و ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻮاردى ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮ ﻋﻠﻤﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺍﻋﺠﺎﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ و... و بعد اللتیّا والتی نتیجه گرفته بود: «با دانستن این تاریخچه در مورد اثر انگشت حتی اگر منظور قرآن اثر انگشت باشد نیز معجزه‌ای انجام نداده و معجزه‌تراشان را ناکام گذاشته است. روحانیون با تغییر و تحریف آیات قرآن و خصوصاً تفسیرهای غیرواقعى و شیّادانه به دنبال معجزه‌تراشی و انطباق آیات مبهم قرآن با علوم روز دنیا هستند و...».

3.  بنده عرض کردم: خب، بخشی از این مدعا درست است و نباید از حرف حق رنجید (و مثلاً دردمندانه غش کرد). «تبیان» و «مجمع البیان» لغت را معنا نکرده‌اند، ولی در توضیح آیه طوری صحبت کرده‌اند که همین انگشت از آن استفاده می‌شود. «مفردات» راغب و تفسیر «المیزان» و «بیضاوی» هم «بنان» را همان انگشتان و یا سرانگشتان معنا کرده‌اند. اولین جایی که بحث خطوط سر انگشت (اثر انگشت) را مطرح کرده تا جایی که بنده یافتم آقای مکارم است (از تفسیر آقای طالقانی و... بی‌خبرم) که آن هم به احتمال قوی تحت تاثیر روشن‌فکران اهل سنت بوده. ر. ک: القرآن وإعجازه العلمی، محمد اسماعیل إبراهیم، ص 111؛ مع الطب فی القرآن الکریم، عبد الحمید دیاب، أحمد قرقوز، ص 23؛ مجلة البیان، تصدر عن المنتدى الإسلامی، ج 142، ص 110 و... .

4.  بعد هم اضافه کردم: البته همان طور که «حبّ الشیء یعمی ویصمّ» باید پذیرفت که «بغض الشیء یعمی ویصمّ». کسانی مثل نویسندۀ این مطلب چون اصرار دارند حضرات روحانیون را عده‌ای نان‌به‌نرخ‌روز خور معرفی کنند چشم‌ها را بسته و دهان را باز می‌کنند، در حالی که لازم نیست در این کار حتماً دنبال سوء نیت باشیم. البته آقایان مزبور لابد با کشف این نکته هول و دستپاچه شده و گز نکرده پاره کرده‌اند و بی‌آن‌که ببینند لغت و ظهورات کلام مساعدت می‌کند یا نه حرفی زده‌اند، اما خب باید شرایط حاکم بر جامعۀ مسلمان و روی‌کرد طبقات مختلف به قرآن و میل به درست کردن عده و عُده را هم در نظر گرفت و البته به مخاطبین هم «مرحبا» گفت که هرچه را می‌شنیدند وحی منزَل حساب کرده و دربست می‌پذیرفتند.

از همۀ اینها گذشته توضیحات آقای مکارم و آن چند نفر دیگر چه ربطی به معجزه و امثال آن دارد؟! آخر، بر فرض قبول این نکته که «بنان» اشاره به اثر انگشت دارد، قرآن کریم اشاره به قدرت الهی در بازسازی بدن آدمی با همۀ ظرائفش می‌کند و حالا چون قبل از میلاد مسیح هم در چین و ماچین (لابد با میکروسکوپ و امثال آن) از اثر انگشت افراد برای تعیین هویتشان استفاده می‌شده دیگر نباید اشارۀ قرآن به این مسئله و قیاس اولویت نهفته در آن (که خدایی که بتواند جایی خرد و ظریف مانند سر انگشتان و به قول حضرات: «اثر انگشت» را دوباره بسازد حتماً قادر بر جمع‌آوری استخوان‌های بزرگ بدن هم هست) را مهم تلقی کرد؟! بله،

چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

5.  باز دلم طاقت نیاورد و نوشتم: راستی تعبیر «بنان» به مجموعۀ انگشت و یا سر انگشت که مرکب از استخوان و اثر انگشت و... است اطلاق می‌شود. بنابراین حداقل استفادۀ این‌که حتی خطوط سرانگشت را هم بازسازی خواهیم کرد خیلی دور از آبادی نیست. بله، دنباله‌اش ـ که خداوند در قیامت افراد را از اثر انگشتشان خواهد شناخت و... ـ دیگر شبیه فیلم‌های شرلوک هلمز و... رفقاست.

6. توصیۀ برادرانۀ این کمترین به شما هم آن است که هم «صمدیه» را در 48 ساعت نخوانید و هم این‌که بزرگواری فرموده و کمی با «مختصر» و «مطوّل» رفیق باشید و به جای این دو به «مختصر المختصر» اکتفا نکنید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (50) :: دروس استاد عرفانیان