دست نوشته های استاد... (53) تفاوت دیه
1. رفقا گاهی متنهایی را از این طرف و آن طرف میآورند و انتظار دارند بنشینیم و بحث و هماندیشی کنیم. من هم که میدانید چهقدر با شورای فقاهت و امثال آن مشکل دارم و به جایش معتقدم باید خواند و خواند و خواند و استاد دید. اخیراً آقایی که به گمانم وکیل هستند اظهار لحیه فرمودهاند (البته اینها غالباً ریش ندارند. ریش مال ماست که عشق و حال را دیگران بکنند و ناسزایش را ما بشنویم) که: «قاعدۀ ثلث در بحثِ دیۀ زنان، ظلمی عظیم در فقه سنتی است که چندان به آن توجه نمیشود. در فقهِ روایتمحور، ضابطهای در موردِ دیۀ جراحاتِ زن وجود دارد، بدین شرح که: میزان دیه تا حد یکسوم، برابر با مرد است، اما اگر میزان شکستگی و جراحات و قطع عضو زن به قدری باشد که دیهاش از یکسومِ دیۀ کامل بیشتر شود، کل دیهاش نصف میشود، نه فقط مبلغِ مازاد بر ثلث(!)» و بعد از کلی روضه خواندن آوردهاند که: «به عبارت دیگر یک سری ظلم در اسلام فقها وجود دارد که با هفت دریا تطهیر نمیشود... . آن قدر اسلامِ فقها در چنین مواردی ظالمانه است که از یک طرف به خاطرِ خرافات و جزمیّاتِ اسلامی و این مدعای بلادلیل که حکم خداست، نمیتوانند اصلاحاش کنند و از طرفِ دیگر به خاطر ظلم بودناش، در ظرفِ عدل و عقل و اخلاق زمانه نمیتوانند اجرایش کنند. حال در خصوصِ ضابطۀ تعیین دیۀ بانوان که در فوق ذکر شد، انصافاً آیا این امر با عقلانیت و انصاف و عدالت تطبیق دارد؟ الآن آخوندهای ما به خاطر همین یک ظلم که بیش از هزار سال است اعمال شده، باید کفنپوش شوند و جامه چاک کنند...».
2. خب، الحمد لله روحانیون ـ اعم از شیعه و سنی (البته هر کدام به طریق خود) ـ میدانند که هیچ حکمی را بیدلیل نمیتوان به شارع مقدس نسبت داد و خدای متعال از باب اینکه به در میگویم تا دیوار بشنود دربارۀ خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید: "وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ" (اگر پیامبر پارهاى سخنان را به افترا بر ما مىبست با قدرت او را فرومىگرفتیم، سپس رگ دلش را پاره مىکردیم) [سورۀ حاقّه، آیات 44 ـ 46].
3. چون معمولاً حضرات منور الفکر مطالعات چندانی ندارند (مگر بقیه دارند!!!) ناچارم خیلی توضیحات عرض کنم. چندی پیش نوشتم: «الفریضة ما فرضه الله، والسنّة ما سنّه النبیّ (صلی الله علیه و آله). فرائض احکامی هستند که در قرآن بیان شدهاند، اما سنن احکامی هستند که توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) جعل گشتهاند. مثلاً آنچه در قرآن حرام شده شراب انگوری (خمر) است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) شراب خرما (نبیذ) و امثال آن را هم حرام فرمودند. یا آنچه در قرآن حرام شده، ربای نسیئه (در مکیل و موزون و معدود) است و ایشان ربای نقدی را هم (تنها در مکیل و موزون) حرام فرمودند. یا نمازها تا سال پنجم بعثت دو رکعتی بودند و ایشان به نماز مغرب یک رکعت و به نمازهای ظهر و عصر و عشا دو رکعت اضافه فرمودند و...»(1) . حتی دربارۀ زکات در روایات ما آمده: فرض الله الزکاة مع الصلاة فی الأموال وسنّها رسول الله (صلی الله علیه و آله) فی تسعة أشیاء ـ وعفا رسول الله عمّا سواهنّ ـ؛ وضع رسول الله (صلی الله علیه و آله) الزکاة على تسعة أشیاء: الحنطة والشعیر والتمر والزبیب والذهب والفضة والإبل والبقر والغنم، وعفا عما سوى ذلک. قال یونس: معنى قوله: «إن الزکاة فی تسعة أشیاء وعفا عما سوى ذلک»: إنما کان ذلک فی أول النبوة، کما کانت الصلاة رکعتین ثم زاد رسول الله (صلی الله علیه و آله) فیها سبع رکعات، وکذلک الزکاة وضعها وسنّها فی أوّل نبوّته على تسعة أشیاء ثمّ وضعها على جمیع الحبوب(2). البته ناگفته پیداست هر مسلمان موظف است همان گونه که به فرائض عمل میکند به سنن هم عمل کند؛ چرا که: "مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا" (هرچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) برایتان آورد را بگیرید و از هرچه شما را بازداشت عقب بنشینید) [سورۀ حشر، آیۀ 7].
4. یکی از رسالتهای امامان بزرگوار شیعه 3 مسئولیت در برابر سنتهای نبوی بود: الف. اثبات اینکه فلان سنت (مثل حدیث «لا ضرر») واقعاً از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است یا نه. ب. بر فرض ثبوت، توضیح معنای آن سنت. ج. تعیین حد و مرز سنت یادشده.
5. باز لازم است عرض کنم: دیه بر 3 قسم است: دیۀ نفس و دیۀ اطراف (انگشتان و...) و دیۀ منافع (مثل اینکه بزند و بینایی شخص ضعیف شود). دربارۀ دیۀ زن و مرد هم حدیثی که در کتب روایت و فقه و اصول شیعه بسیار معروف است روایت ابان بن تغلب است که: وقتی از امام صادق (علیه السلام) در این باره سؤال میکند و حضرت توضیح میفرمایند که: «دیۀ زن و مرد تا یکسوم دیۀ کامله مساوی است و با گذشتن از این مقدار دیۀ زن نصف دیۀ همان جنایت نسبت به مرد است» ابان اعتراض میکند که: ما در عراق این حکم را میشنیدیم و باورش برایمان سخت بود و گمان میکردیم این سخن شیطان است. اما امام (علیه السلام) برایش توضیح میفرمایند که: این حکم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و سنت ایشان است.
6. خب، البته این حدیث چنان که باید و شاید توضیح داده نشده. حضرت استاد بزرگوار آیت الله حاج سید احمد مددی ـ حفظه الله ـ بارها و بارها بر این نکته تاکید فرمودهاند که: احادیث ما در مدینه تولید و در کوفه تدوین شدهاند و لذا برای فهم آنها با پیشزمینههای ذهنی سائل و چیزهایی که امام (علیه السلام) مد نظر داشتهاند باید فقه اهل سنت در این 2 شهر را بدانیم و بر آن مسلط باشیم: برای مدینه فقه مالک و برای کوفه فقه ابوحنیفه. این را هم بنده اضافه کردم که وقتی شخص به محضر امام (علیه السلام) مشرف شده و حکمی را سؤال میکند قاعدتاٌ سؤال وی به تعبیر امروزی در خلأ شکل نگرفته و متأثر از اجواء فقهی معاصران اوست.
7. کمکم معلوم میشود سؤال ابان در چه حال و هوایی مطرح شده است. او در کوفه تنها از این سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) خبر داشته که دیۀ زن نصف دیۀ مرد است و گمان میکرده این امر مطلق است (هم در دیۀ نفس و هم در دیۀ اطراف و هم در دیۀ منافع) و امام (علیه السلام) با گفتن اینکه: «مهلا، یا أبان! هکذا حکم رسول الله (صلی الله علیه و آله) أنّ المرأة تعاقل الرجل إلى ثلث الدیة، فإذا بلغت الثلث رجعت المرأة إلى النصف»(3) او را متوجه سنت دیگری که در این زمینه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وجود دارد میفرمایند که در دیۀ اطراف و منافع دیۀ زن و مرد تا ثلث دیۀ مرد یکسان است (نه چنان که تو گمان کردی، که دیۀ زن در این جا هم نصف دیۀ مرد است) و پس از آن دیۀ زن و مرد از همان قاعدۀ کلی (دیۀ زن نصف دیۀ مرد است) تبعیت میکند.
8. توضیح این نکته هم ضروری است که جناب استاد معتقدند «قیاس» در عبارت «یا أبان، إنک أخذتنی بالقیاس، والسنة إذا قیست محق الدین» هیچ ربطی به قیاس اصطلاحی ندارد و منظور از قیاس در این جا قاعدۀ کلی است.
9. خیلی مصدّع شدم و امیدوارم این آقای وکیل و خیلی از دوستانی که از لحن خود بنده در نوشتههای قبلی یاد گرفتهاند مدام اسم زید و عمر را ردیف نکنند و نگویند: «اگر از سخنان فلان و بهمان خبر دارید که هیچ، وگرنه برایتان دانلود کرده و بفرستم». بله، خبر دارم و خوب هم خبر دارم. مشکل این جاست که بیکار و بیمار و بیعار نیستم تا وقت خود را برای خواندن هر رطب و یابسی تلف کنم.
.........................................................................................................
پانوشتها:
(1) الکافی، ج 1، ص 266 ـ 267، ح 4؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 108، ح 223؛ تهذیب الأحکام، ج 1، ص 109، ح 285؛ تفسیر الرازی، ج 7، ص 91 ـ 92. در «الرساله»ی شافعی که تا دلتان بخواهد در این باره مثال آورده؛ مثلاً: قال الله: "خذ من أموالهم صدقة تطهرهم وتزکیهم بها وصل علیهم إن صلاتک سکنا لهم والله سمیع علیم" [سورۀ توبه، آیۀ 103]، فکان مخرج الآیة عامّاً على الأموال، وکان یحتمل أن تکون على بعض الأموال دون بعض، فدلّت السنّة على أن الزکاة فی بعض الأموال دون بعض. [الرسالة، ص 187/ 519 ـ 520]
(2) یعنی: خدای متعال در قرآن زکات را دوشادوش نماز واجب فرمود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را در 9 چیز قرار داد و از زکات بقیۀ چیزها (مثل برنج و ذرت و...) عفو فرمود. [الکافی، ج 3، ص 509، ح 2 و 3]
(3) من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 118 ـ 119، ح 5239؛ تهذیب الأحکام، ج 10، ص 184، ح 719.
#اصول
#فقه
#سنت
#فریضه
#اقسام دیه
#دیه زن
#دیه زن و مرد
#تفاوت دیه