دست نوشته های استاد... (86)
1. به سید علیمحمد باب اعتراض شد که در مکتوباتش اشتباهات صرفی و نحوی فراوانی دارد. او هم گفت: صرف و نحو دو پرنده بودند که پاهایشان در بند بود و من بند از پایشان برداشتم. منبعد هر جور میخواهید بنویسید.(1)
2. یکی از مخاطبان گرامی دیروز از کانال یکی از نوابغ عالم امکان برایم نوشتهای فرستادند که با چیدن مقدماتی که تضحک منها الثکلی (زنِ فرزندمرده را هم به خنده میاندازد) ثابت کرده واژهٔ «انسان» مثنّی (تثنیه) بوده و عبارت از اِنس و جن است. تازه فهمیدم که خود عربها هم تا کنون زبانشان را درست و حسابی بلد نبودهاند که در حالت نصبی و جرّی «إنسَین» نمیگفتهاند.
3. البته بر خود این آقا حرجی نیست. نابغهتر کسانی هستند که اینها را روشنفکر دینی میدانند و معتقدند عدهای جور دیگری فکر میکنند (نوشتۀ «لعن» در «زیارت عاشورا» را که خاطر شریفتان هست؟!).
4. دیروز از یکی شمارهحسابی خواستم تا وجه ناقابل نیم کیلو مغز گردو را به عنوان هدیه تقدیمش کنم صبحها همراه پنیر بخورد و فسفر مغزش زیادتر شود. بعد یاد «قصههای مجید» افتادم که آقای مرادی کرمانی در یکی از داستانها برای این منظور خوردن میگو را توصیه کرده بود. اما امروز متوجه شدم برخی مشکلات با خروار خروار فسفر مستقیم هم قابل رفع و رجوع نیست؛ که:
زمین شوره سنبل برنیارد/ در او تخم و عمل ضایع مگردان
.............................................................................................................
پانوشت:
(1) در کتاب «حدیدۀ مُحمات» که در ردّ بهائیت است از دستهگلهای این آقا و همپالکیهایش نمونههای زیادی آورده که خواندنش قاعدتاً آبروی نداشتهشان را حسابی بر باد خواهد داد. جالب این جاست که وقتی برای تحقیق آن به کتابخانۀ آستان قدس رضوی مراجعه میکردم ـ لابد ـ برای جلوگیری از نشر کتب ضالّه منابع و مصادر مورد نیاز را راحت در اختیار قرار نمیدادند، غافل از اینکه خود بهائیان فایلهای pdf کتابهایشان را رایگان در عالم پخش کردهاند.
البته دیگر نمیدانم این کتاب به نام کدام معیدی و یا با عنوان «با همکاریِ... (کدام ابجدنخواندهای)» چاپ شود.
زمانی کسی برای نگارش پایاننامهاش پول گزافی پیشنهاد کرد. وقتی از محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله مددی حکم مسئله را پرسیدم فرمودند: این کار برای او که میخواهد کار را به نام خودش ارائه دهد «غش» و حرام است؛ چرا که «لیس منّا من غشّ مسلماً» [من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 273، ح 3986] (پناه بر خدا! این حدیث دیگر چیست که: «إیاک والغشّ؛ فإنّه من غشّ غُشّ فی ماله، فإن لم یکن له مال غُشّ فی أهله»؟! خب، خدا را شکر حدیث مرسَل است). عرض کردم: اگر من این کار را بکنم هم حتماً کارم به خاطر معاونت بر اثم حرام است؟ فرمودند: بله.
راستی کسی یک «خصائص الوحی المبین» ندیده که دنبال محققش (یعنی این کمترین که «مگه چی کار کرده؟! Copy/ Paste کرده») بگردد؟؟؟!!!