دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (20)

شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۳۳

تا این جا مشخّص شد که در بخش ولایت و اداره ـ یعنی:  بخش سیاسی ـ جامعه در این روایت یک وجه حلال تصوّر شده و یک وجه حرام. «وأمّا وجه الحرام من الولایة فولایة الوالی الجائر». اساساً خود والی جائر تصدّیش حرام و نارواست. «وولایة ولاته، الرئیس(1) منهم وأتباعِ(2) الوالی فمَن دونَه». «من ولاة الولاة»؛ یعنی: همین طور سلسلۀ حکومتی که هست از آن بالاترین رتبه‌ای که شروع می‌شود تا پایین‌ترین رتبه‌ای که در روستا و کارهای کوچک هست. «إلی أدناهم باباً من أبواب الولایة علی من (3) هو والٍ علیه». «أدناهم باباً» به معنی آخرین درجه از درجۀ ولایت است.  «فولایةُ الوالی الجائر والعملُ لهم(4) والکسب معهم»؛ چه عمل(5) باشد  و چه کسب. «بجهة الولایة لهم»؛ به خاطر این که ولایت از طرف والی جائر و غیر منصوب است، «حرامٌ محرَّمٌ»‌.

 «معذَّبٌ من فعَل ذلک علی قلیل من فعله أو کثیر». البتّه چون خود مرحوم شیخ بحثی بعنوان معونة الظالم و بحثی هم بعنوان اعانۀ بر اثم دارد، ان شاء الله در این باره مطالبی را در آن جا خواهیم گفت.

 

پانوشت‌ها:

(1) واژۀ «الرئیس» را هم می‌توان به قطع و به‌صورت «الرئیسُ» خواند ـ که در این صورت مبتداست ـ و هم می‌توان آن را ادامۀ همان «والی الجائر» دانست.

(2) «أتباع» هم یا به جر خوانده می‌شود و یا به رفع.

(3)«علی» متعلّق به ولایت در «من أبواب الولایة» است؛ یعنی: ولایت و سرپرستی بر هر کسی که او والی است بر او.

(4) عبارت «العمل لهم» ظاهراً عطف است بر «ولایة الوالی الجائر».

(5) کلمۀ عمل در این جا به معنای عامّ‌ عرفی ـ یعنی: کار کردن ـ است که شامل بخش کارمندی هم می‌شود، وگرنه در زبان عربی فعلی بخش کارگری غیر از بخش کارمندی است و «عامل» بیش‌تر به کارگر گفته می‌شود، در صورتی که به کارمند ـ که وظیفۀ معیّن دارد ـ «موظّف» می‌گویند و بین کارمند و کارگر  ـ مانند زبان فارسی ـ فرق می‌گذارند، امّا در بعضی از اصطلاحات عربی این دو فرقی با هم نمی‌گذاشتند. در حدیث «هدایا العُمّال سُحتٌ - یا غُلولٌ -» هم ـ که اهل سنّت آن را ذکر کرده‌اند ـ «عمّال» به معنی کارمندان و کارگزاران دستگاه‌های دولتی است، نه کارگران؛ یعنی: اگر افراد برای کسی که در جایی مسئول یک امر اداری است، هدیه‌ای آوردند، علاوه بر رشوه که جای خودش را دارد، آن هدیه هم حرام است. این البتّه بحثی است که ان شاء الله مستقلّاً در مباحث مربوط به «معونة الظالمین» در آخر مکاسب به آن خواهیم پرداخت.

خلاصه آن که بر خلاف زبان عربی فعلی که عامل و عمّال را به معنای کار و کارگری می‌دانند، در روایات وسیع‌تر از این بوده و شامل کارمند هم می‌شود.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 12/ 9/ 1384)

#فقه

#قواعد_عامه

#مکاسب

#قواعد_عامه_در_باب_مکاسب

#اولین_قاعده_عامه

#حدیث_تحف_العقول

#تشریح_متن_حدیث_و_بیان_فواید_موجود_در_آن

@doroos_erfanian

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (20) :: دروس استاد عرفانیان