دست نوشته های استاد... (87)
1. یکی از صاحبدلان سر به جَیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده. حالی که از این معامله باز آمد، یکی از دوستان گفت: از این بوستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی؟ گفت: به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را. چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت.
2. دوست گرامیام جناب سهیل خان یاری گلدره هم هر از چندی تحفهای برایمان میآورد که مست می عشقمان میکند، بهحدی که دیگر دوست نداریم از خواب خوش مستی بیدار شویم و دیگر کرونا کیلویی چند؟! منجمله مطلب زیر که با عنوان «از تکاندهندهترین جملات فرهنگ بشرى!»(1) از قول استادی آوردهاند.
3. حضرت علی (علیه السلام) در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح آدمی میتواند چه استعلاهایی پیدا کند، دعایی دارند که من آن را همیشه در قنوت میخوانم: «اللَّهُمَّ اجعَل نَفسی أَوَّلَ کَریمَةٍ تَنتَزِعُهَا مِن کَرَائِمی» (خطبه۲۱۵): خدایا! کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من میگیری. نکند قبل از اینکه جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مَکرُمتهای اخلاقیام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا! از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری جانم باشد و وقتی میمیرم، شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشقورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انساندوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم، عدالتم، انصافم و مروّت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.
این یکی از تکاندهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است، اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جملۀ حضرت عیسی [ع] است(2) که میفرمایند: «نمیارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.»
4. اما خودمانیم ها! الحقّ والانصاف «کلامه فوق کلام المخلوق ودون کلام الخالق». چهقدر در شناساندن سخنان عرشی این خاندان کوتاهی کردهایم که نوبت به عرضۀ اندام هر کس و ناکسی رسیده. اوشو، پائولو کوئیلیو، ژوزه ساراماگو، برنارد شاو، ... . بس است دیگر. برای ایجاد تعفّن هر کدام از اینها کفایت میکنند.
پانوشتها:
(1) اینکه واقعش را نگاه کنید، مربوط به فرهنگ بشر نیست. آخر:
ها علیّ بشر کیف بشر؟!/ ربّه فیه تجلّی وظهر
(2) این چه مقایسهای است استاد؟! در هر تشبیهی دو طرف هست: علی (مشبَّه) مثل شیر (مشبَّهبه) است. طبعاً وجه شبه باید در مشبَّهبه قویتر باشد و اصلاً ناقص را به کامل تشبیه میکنند، وگرنه غرض از تشبیه حاصل نمیشود.
@doroos_erfanian