دست نوشته های استاد... (88)
1. عزیز بسیار بزرگواری برای تبریک زادروز مولی الکونین حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) متن زیر را همراه عکسی برایم فرستادهاند که:
«میلاد امام حسین ـ علیه السلام ـ مبارک باد. کتیبۀ شعر فارسی در رثای امام حسین (علیه السلام)، مقبره و مسجد علی هُجویری (قرن ۵ ق)، شهر لاهور، پاکستان/
متن کتیبه:
شاه است حسین، پادشاه است حسین/ دین است حسین، دینپناه است حسین
سَر داد و نداد دست در دست یزید/ حقّا که بنای لا اله است(1) حسین/
شعر بالا در صدها نقطه در افغانستان، پاکستان، هندوستان و بنگلادش وجود دارد. مسلمانان فارغ از مذاهب مختلف از این شعر در مساجد، مزارات، بناهای عمومی و منازل شخصی استفاده کردهاند.»
خداوند قسمت کند با نابودی حزب بعث/ ببخشید اشتباه شد... با نابودی این ویروس منحوس دستهجمعی رفته بودیم زیارت/(2) آقا معذرت! دوباره اشتباه شد... دستهجمعی برویم افغانستان، پاکستان، هندوستان و بنگلادش و اصلاً پاتایا(3) و هزار جای دیگر را سیاحت کنیم.
2. در این ایامِ فاصلهگذاری اجتماعی(4) اگر توفیق همچنان ادامه پیدا کند مطالب دروس استاد بزرگوار حضرت آیت الله مددی را کماکان تقدیم خواهم کرد تا بهرغم این دشمن خیرهسر رها شوید از بیم و خطر و از هرچه محروم ماندهاید از علوم آل محمد ـ علیهم السلام ـ محروم نمانید و به تعبیر همان عزیز بسیار بزرگوار: در این ایام تعطیلی، دورۀ دروس استاد با این مطالب برایتان شیرین شود.
پانوشتها:
(1) حالا باز سر و کلۀ یک وهابی پیدا نشود که: «آقاااااااااا! اینها کفر است». به تعبیر آن شاعر:
من علی را خدا نمیدانم/ از خدا هم جدا نمیدانم
و اصلاً توحید را باید در آینۀ امامت دید، وگرنه ممکن است لازم شود شبهای جمعه روی بام خانهتان برای الاغ خدا علوفه بریزید که وقتی خدا به شما سرمیزند الاغش گرسنه نماند. راستی اگر دور و برتان کسی هست بپرسید ببینیم ما که آپارتماننشینیم باید چه کنیم. نه! لازم نیست بپرسید. عیال فرمودند: توی تراس علوفه میریزیم.
(2) مدیون من هستید اگر خیال بد کنید. اینها را توی اتوبوس شنیدهام.
(3) مطلبی که دربارۀ زنی از پاتایا آوردم که هنوز در ذهن مبارکتان هست؟ حلال محمد حلال إلی یوم القیامة، وحرامه حرام إلی یوم القیامة. حکم الله تغییری نکرده ها!!!
(4) به نظرم چون «قرنطینه» مال زمان قرون وسطی بوده، نامش تغییر کرده. یاد زمانی افتادم که ادارۀ اماکن سختگیرتر بود و به نامهایی که با فرهنگ ملی و دینی ما تناسبی نداشت گیر نمیدانم چندپیچ میداد. آیس پک (Ice Pack) هم تازه وارد کشور شده بود. عزیز بزرگوار دیگری تعریف میکرد دیدم مغازهای نوشته «قورباغۀ مایوس» و آیس پک میفروشد. تعجب کردم و معنایش را پرسیدم، که جوانک صاحب مغازه توضیح داد ادارۀ اماکن گیر داد ما هم معادلش را نوشتیم. «پک» در فارسی قدیم نام قورباغه بوده (راست و دروغش گردن خودش) و «آیس» را «آیِس» خواندیم که عربی است و معنایش میشود: «مایوس».
خدا گواه است اگر خودم این نام را سردرِ مغازه ندیده بودم باور نمیکردم.
@doroos_erfanian