دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (96)

شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۹، ۲۱:۳۱

1. به‌مناسبت میلاد باهر النور، خدایگان ادب و وفا، قمر منیر بنی‌هاشم عرض ارادتی کردم و در کانال قرار گرفت. عزیزی اعتراضکی کرده‌اند که: «حضرت رسالت‌مآب "صلی الله علیه وآله"، نه "علیه السلام"».

آقای زمانی عزیز! نه ناراحت شوید و نه حرص و جوش بخورید. اوّلاً ان شاء الله که به خاطر عرق مذهبی و ... است (خب، مگر از نام «کلب الهادی علیه السلام» چیز دیگری می‌فهمید؟! هرچند یادم نیست در هیچ روایتی یکی از روات چنین حرفی به یکی از امامان بزرگوار ابراز کرده باشد که: من سگ شما هستم) و اگر بدبین باشیم هم جوانند و جویای نام آمدند.

از اینها گذشته، کاش دلیلی چیزی می‌آوردند تا گمان نکنیم تنها بر اساس همان باورهای آبا و اجدادی این حرف را گفته‌اند. من جز "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا" [سورۀ احزاب، آیۀ 56] که هم صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را خواسته و هم سلام بر ایشان را، چیزی در خاطر ندارم. اگر مانند این کمترین با نسخه‌های قدیم کار کرده باشید هم الی ما شاء الله به کار رفتن این تعابیر به جای هم را ملاحظه فرموده‌اید.

2. رفقا برایم متنی فرستاده‌اند که:

نوری و کوری

عنوان این نوشته‌ا‌‌‌‌‌‌‌م را «نوری و کوری» می‌گذارم، شاید زودتر به منظور و مقصود من راه یابید. نوری و کوری، یا آشکارتر بگویم: شیخ فضل الله نوری و ماری کوری، در یک عصر می‌زیستند. یکصد و چندی سال پیش. این در ایران، آن در لهستان. شیخ فضل الله نوری، آن زمان که یقه‌اش را می‌درید و عمامه بر سر می‌کوفت و کف به لب، نعره می‌کشید... دختری که بعدها به ماری کوری شهرت یافت، در رشتۀ فیزیک لیسانس گرفت و کمی بعد به فرانسه کوچید و در آنجا با فقر و نداری زیست و به دعوت یک پروفسور، در آزمایشگاه وی مشغول به کار شد. " نوری و کوری" را باید همزمان پی گرفت. صحنه‌ای از این و صحنه‌ای از آن. در صحنه‌ای به تماشای ضجه‌ها و عربده‌ها و منبرها و حدیث‌ها و آیه‌ها و حرص و جوش خوردن‌ها و زن زن زن زن زن زن زن زن زن کردن‌های شیخ فضل الله نوری بنشینیم، و در صحنه‌ای دیگر، به تماشای تحصیل و تحقیق "ماری" در دانشگاه و آزمایشگاه و فیزیک و فرمول و لوله‌های آزمایشگاهی و مواد و خواص!... شیخ فضل الله نوری، بلندگوی تکرار خزعبلاتی بود که زن را اسیر و بدبخت و کلفَت و فلک‌زده و رختخوابی می‌خواست...

3. در جواب به دوست عزیزی که این را فرستاد عرض کردم: «اینها همان رفتار را با زن‌ها علاوه بر رختخواب در همان لابراتوارها و لولۀ آزمایش دردست می‌کنند. شیخ فضل الله حرفش "زن‌ها" نبود. او به‌درستی فهمیده بود اینها قصد دارند تصمیمات مجلس شورای ملی (بفرمایید: مشورت‌خانه) را در عرض کتاب و سنت و یکی از مصادر تشریع قرار دهند. شاهدش هم "وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ" (و به‌راستى ما فرزندان آدم ـ نه تنها مردان یا تنها زنان ـ را گرامى داشتیم) [سورۀ اسراء، آیۀ 70] و امثال آن و روی‌کرد علما در تحصیل دخترانشان است».

خیلی عجیب است! ما خارجه را ندیده‌ایم، اینها که مدام یک پایشان این جا و یکی هم آن ور آب است و می‌دانند کنار هر پل و یا آسمان‌خراش و یا هر پروژۀ دیگری که سر از خاک برمی‌آورد علاوه بر مهندسان و طراحان و سازندگان، کلی هم متخصص و صاحب‌نظر در علوم انسانی مشغول کارند که مبادا سرسوزنی به زیرساخت‌های روانی جامعه آسیب وارد آید و ندانسته با درست کردن ابرو چشم کور شود. یعنی فقط دلمان را خوش کنیم که «ماری را ببینید که در آزمایشگاه ساده و محقرانه‌اش، کم کم به کشفی سترگ دست می‌یابد که بشریت، تا همۀ تاریخ و تا همۀ آینده، مدیونِ اوست»؟! نکند بی‌توجهی به آنچه عرض کردم باعث شده باشد که لهستان در معادلات جهانی امروز نقشی در حد یک نان‌خور اضافی و کارچاق‌کن داشته باشد.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (96) :: دروس استاد عرفانیان