دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (97)

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۳۱

نَبی‌خَلق و نَبی‌خُلق و نَبی‌سیما علی‌اکبر

چه غوغایی نموده حق تعالی با علی‌اکبر!

 

جمالش حضرت طاها، جلالش رَبِّیَ الاعلی

رخش‌ جنت، لبش کوثر، قدش طوبی علی‌اکبر

 

امیرالمؤمنین بر حضرت زهرا تبسم کرد

همین که خنده زد بر صورتِ لیلا علی‌اکبر

 

خدا دیدم، نبی دیدم، علی دیدم به یک صورت

شدم مجنون، زدم فریاد: مولانا علی‌اکبر

 

نمی‌دانم بگویم: یا علیّ بن ابی‌طالب

و یا گویم: «رسول الله» حالا، یا «علی‌اکبر»؟

 

تمنا دارد این لحظه، تماشا دارد این صحنه

روی دست علــیّ عــالیِ اعـــلا، علی‌اکبر

 

بنی‌هاشم وصال مصطفی را خواستند از حق

نــدا آمــد کــه: اِنّا نَحنُ نَزَّلنٰا علی‌اکبر

 

بنازم این شرافت را، بنازم این اصالت را

علی بن حسین بن علی، آقا علی‌اکبر

 

قمر می گفت: «لٰاحَولَ ولٰا...» تا دید خوابیده

به روی دست‌های حضرت سقا، علی‌اکبر

 

شبی در محفلی ذکر علی بود، عاشقی فرمود:

علی مولا، علی مولا، علی مولا، علی‌اکبر

 

«أَ وَلَسْنا عَلیَ الحَق» گفت، با این جمله ثابت کرد

که حیدر جای خود دارد، بگو: «حق با علی‌اکبر»(1)

 

حسین بن علی اسم علی را دوست می‌دارد

دلش می‌خواست گیرد از خدا صدها علی‌اکبر

 

حسین بن علی «مَمسوسْ فی ذات اللَه»اش گوید

عجب نزدیک شد با حضرتِ مولا علی‌اکبر

 

اگر مَمسوسْ در ذات خداوند است، پس حتماً

بوَد عالِم به عِلمِ عَلَّمَ الاَسمٰا علی‌اکبر

 

چنان مانند حیدر یک‌تنه می‌تاخت در میدان

که لشکر نعره می‌زد: «لا فتی الّا علی‌اکبر»

 

أنا بنُ قاتلِ الکُفّار، أنا بنُ حیدرِ الکَرّار

بوَد ذکر رجزخوانیِّ مولانا علی‌اکبر

 

نوای «أشهد أَنَّ علیـّــاً حُجت اللَـه» را

شنیدن دارد از لعل لب آقا علی‌اکبر

 

قسم ‌بر حرمت‌ مُصحَف، ابوفاضل ‌به ‌یومُ الطَفّ

کَفیلِ زینب الحَوراست، اما با علی‌اکبر

 

هم آقایی هم آقازاده، اِی جانم به قربانت

چه نسلی! هل أتی، تطهیر، أعطینا، علی‌اکبر

 

سِزد گویی به گهواره: «سَلامُ الله عَلَیّْ یَومَ

وُلِدتُ وَ أَموت و اُبعَثُ حَیّٰا» علی‌اکبر

 

نقابی زن به سیمایت؛ که ترسم جای پیغمبر

بَرَندَت تا مقام قُربِ اَو اَدنی، علی‌اکبر!

 

چه کردی با دل زینب، چه کردی با دل لیلا؟!

چه کردی با پدر، با این قد و بالا، علی‌اکبر؟!

 

دلت انگور اگر خواهد، خداوند امر فرماید

شود انگور کلِّ جنت‌الاعلی علی‌اکبر

 

همیشه سفره‌ات مثل امام مجتبی پهن وُ

ز هر دروازه نور خانه‌ات پیدا، علی‌اکبر

 

حرم رفتم، زیارت خواندم و عرض ادب کردم

و پرسیدم‌: چرا خوابیده ‌پایین‌پا، علی‌اکبر؟

 

ندایی آمد از پایینِ پا: این است جُبرانِ

محبت‌های پایانیِّ بابا با علی‌اکبر

 

پدر بوسید رویم ‌را میان ‌خاک‌وخون، باید

ببوسد پای بابای غریبش را، علی‌اکبر

 

مرو میدان که بابایت به حال احتضار افتاد

ترحم کن به اشک زینب کبری، علی‌اکبر

 

به یومُ الطَفّ تمامیِ شهیدان، لحظۀ آخر

در آغوش حسین جان باختند، الّا علی‌اکبر

 

دو چشم او سیاهی رفت و مرکب اشتباهی رفت

خدایا مانده بین لشکری تنها...، علی‌اکبر

 

پسر تنهای تنها شد، زمین خورد اِرباً اِربا شد

پدر برسرزنان می‌گفت: واویلا علی‌اکبر

 

#خادم

............................................................................................................

پانوشت:

(1) اشاره به «علیّ مع الحقّ، والحقّ مع علیّ»

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (97) :: دروس استاد عرفانیان