دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (99)

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۷:۳۱

1. از نحو فراموش نکرده‌ام و در اولین فرصت ـ ان شاء الله ـ بحث‌ها را در آن علم هم ادامه خواهیم داد. نقداً این نکته را داشته باشید تا بعد.

2. «مفسّر»، «تفسیر»، «مبیّن»، «تبیین»، «ممیّز»، و«تمییز» نام‌های مختلف همان «تمیز» خودمان است، اسمی نکره و منصوب که برای رفع ابهام از یک ذات یا نسبت آورده می‌شود. مثال‌های هر دو قسم را هم بلدید و دیگر دردسرتان نمی‌دهم. سیوطی دربارۀ علت منصوب بودن آن می‌گوید: «ونصبُه بما قد فسّره فی تفسیرِ الاسمِ،(1) وبالمسندِ ـ من فعلٍ أو شبهِه ـ فی تفسیرِ النسبةِ(2) ». خب، دل‌گیر نشوید. یعنی: إن کان التمییز مفسّراً لاسم مفرد فعامل نصبه هو ذلک الاسم الذی فسّره التمییز، ففی قولنا: «شبر أرضاً» العامل هو «شبر»، وإن کان مفسّراً للنسبة فالناصب هو المسند، والمسند فی الجملة الفعلیّة هو الفعل ـ نحو: طبت نفساً ـ وفی الاسمیّة هو الخبر ـ [نحو:] زید طیّب نفساً. 

اما توضیحات اضافی‌ای که بابتشان مصدع شدم و باید با عنوان «پانوشت» آورده می‌شدند:

(1) واختلف فی صحّة إعماله (أی: إعمال ذلک الاسم المفسَّر) مع أنّه جامد،...

فقیل: شبهه باسم الفاعل؛ لأنّه طالب له فی المعنى؛ کـ«عشرین درهماً» ـ فإنّه شبیه بـ«ضاربین زیداً» ـ، و«رطل زیتاً»؛ فإنّه شبیه بـ«ضارب عمراً» فی الاسمیّة، والطلبِ المعنویّ، ووجودِ ما به التمام ـ وهو التنوین والنون .

وقیل: شبهه بـ«أفعل من»، وذلک فی خامس مرتبة؛ فإنّ الفعل أصل لاسم الفاعل ـ لأنّه یعمل معتمداً وغیر معتمد، واسم الفاعل لا یعمل إلّا معتمداً ـ، وهو أصل للصفة المشبهة ـ لأنّه یعمل فی السببیّ والأجنبیّ، وهی لا تعمل إلّا فی السببیّ دون الأجنبیّ ـ، وهو أصل لـ«أفعل من» ـ لأنّها ترفع الظاهر، وهو لا یرفعه إلّا فی مسألة واحدة ـ، وهو أصل المقادیر ـ لأنّه یتحمّل الضمیر، وهی لا تتحمّله ـ، وصحّح هذا القول؛ لأنّ حمل الشیء على ما هو به أشبه أولى. [شرح التصریح على التوضیح 1: 617 ـ 618]

(2) التمییز لمّا رفع إبهام نسبة الفعل إلى فاعله أو مفعوله فکأنّه رفع الإبهام عنه (أی: عن الفعل)، فاندرج بهذا الاعتبار تحت قوله: «بما قد فسّره»؛ قاله المرادیّ. [شرح التصریح على التوضیح 1: 618]

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (99) :: دروس استاد عرفانیان