دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (49)

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۷:۴۸

با توجّه به این مقدّمه حلّیّت نیز دو گونه تصویر می‌شود: یکی حلّیّت واقعی که مفاد قاعدۀ حلّ است و دیگری حلّیّت ظاهری که حاصل اجرای أصالة الحلّ می‌باشد. قاعدۀ حل به این معناست که هرچه در زمین و آسمان در دسترس بشر و مقدور اوست بعنوانه و واقعاً حلال است، مگر این‌که در مورد آن تحریمی از جانب شارع بیاید. (1)

البتّه سابقاً نیز متذکّر شدیم که مرحوم نایینی هم در مباحث خود ـ که خواهد آمد ـ به «أُحلّ لکم ما فی الأرض جمیعاً» تمسّک کرده‌اند، در حالی که در قرآن آیه‌ای با این عبارت وجود ندارد، بلکه آنچه هست "خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا" [سورۀ بقره، آیۀ 29] می‌باشد، و اگر تعبیر صریحی به شکل: «أُحلّ لکم ما فی الأرض» وجود می‌داشت دیگر در قاعدۀ حل بحثی درنمی‌گرفت.

 پس بحث اوّل این خواهد بود که اثبات کنیم هر چیزی واقعاً‌ حلال است، که بر فرض اثبات، این مطلب با ضمیمۀ روایت «تحف العقول» در بیع هم راه‌گشاست؛ زیرا در این صورت نتیجه خواهد شد که: هر چیزی را‌ خداوند واقعاً حلال قرار داده و هر چیزی هم که واقعاً حلال باشد خرید و فروشش جایز است. بحث دوم أصالة الحلّ است که بر اساس آن مثلاً اگر ندانیم که آیا در پنیر ـ که قطعاً ‌خوردن آن حلال است ـ شیء نجسی هست یا نه(2) و در موضوع شک داشته باشیم، نتیجۀ أصالة الحلّ حلّیّت ظاهری و جواز خوردن آن است. (3)

آنچه از تمام این کلام نتیجه می‌شود آن است که در حلّیّت دو بحث وجود دارد و به اعتقاد ما شایسته آن بود که از هر کدام با عنوانی مستقل بحث شود: یکی قاعدۀ حل، و دیگری أصالة الحلّ. (4)  

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 19/ 9/ 1384)

 

پانوشت‌ها:

 

(1) لذا اگر معنای «کلّ شیء مطلق حتّی یرد فیه نهی» این معنا (حلّیّت واقعی) باشد، این حدیث به درد برائت نمی‌خورد؛ چون برائت مربوط به علم است (یعنی: اگر حکم چیزی را نمی‌دانستی در ظاهر برای تو حلال است)، در حالی که  معنای این حدیث این است که (مادامی که نهی‌ای از شارع نرسیده) هر چیزی (در واقع) حلال است.

(2) در پاره‌ای روایات آمده: در بازار مسلمین بعضی از پنیرها از پنیرمایه‌ای تهیّه شده‌اند که از میته گرفته می‌شود.

(3) مثل قاعدۀ سوق مسلم که مفاد آن هم أصالة الحلّ است؛ چرا که قاعدۀ ‌سوق مسلم نیز مانند تمام قواعد ظاهریّۀ دیگر مقیّد به «علم به خلاف» می‌شود؛ زیرا سوق مسلم حجّت است، مگر آن‌که علم به خلاف پیدا شود؛ مثلاً اگر مسلمانی گفت: این گوشت مذکّی است، گفتۀ او مورد قبول است، مگر این‌که علم به خلاف قول او حاصل شود.

(4) در طهارت هم امکان آن هست که مانند این بحث دو مقام تصویر شود:

1. یکی قاعدۀ طهارت؛ به این معنا که بگوییم: اصل اوّلی این است که هر چیزی که خداوند خلق کرده خودش واقعاً طاهر است. مثلاً اگر یک تکّه سنگ از کرۀ ماه آورده شده و نمی‌دانیم که نجس است یا نه، بگوییم: واقعاً خدا این را طاهر قرار داده است.

2. دیگری أصالة الطهارة است که اگر شک کردیم چیزی طاهر است یا نه، بنا را بر طهارت آن می‌گذاریم.

البتّه این معنا برای قاعدۀ طهارت را تا کنون در کلام هیچ یک از فقها ندیده‌ایم و آنچه ایشان قائل‌اند أصالة الطهارة و فقط در قضیّۀ ظاهریّه است.

 

#فقه

#قواعد عامه

#مکاسب

#قواعد عامه در باب مکاسب

#اولین قاعده عامه

#حدیث تحف العقول

#تذکر مهم توجه به تفاوت میان قاعده حل و أصالة الحل

(قسمت دوم)

@doroos erfanian

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (49) :: دروس استاد عرفانیان