دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (81)

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۸:۱۳

کتاب «فقه الرضا» از قرن یازدهم به بعد بین اصحاب پیدا می‌شود. اوّلین کسی که آن را پیدا کرده یکی از علمای اصفهان ـ به‌نام مرحوم سیّد میرحسین و یا میرحسین ـ است. مرحوم مجلسی می‌فرمایند که: مرحوم میرحسین که از علمای اصفهان بود می‌گوید: من در وقتی در مکۀ معظّمه مجاور بودم(1) عدّه‌ای از حجّاج قم آمده بودند و کتابی با آنها بود. ایشان آن کتاب را استنساخ می‌کند و بعد می‌آورد اصفهان و با آوردن کتاب به اصفهان این کتاب مشهور می‌شود. این کتاب مثل همۀ کتاب‌های آن زمان خطّی بوده و ایشان ادّعا می‌کند که با قرائن و امارات برای من وثوق پیدا شده بود که مال حضرت رضا (علیه السلام) است. البتّه در اوّل کتاب این طور بوده: «بسم الله الرحمن الرحیم. یقول عبد الله علیّ بن موسی» و این آقا برایش وثوق پیدا می‌شود که این کلام حضرت رضا ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ است.

 کتاب را همان ابتدا دو مجلسی بزرگوار (پدر و پسر) استنساخ می‌کنند و از عجایب این است که مجلسی دوم ـ یعنی: پسر ـ با این‌که با خود ایشان هم‌صحبت بوده و از ایشان گرفته، وقتی که به این جا می‌رسد، می‌گوید: پدر من از ایشان نقل کرده که: «روی کتاب امضای علما و خطوط علما هم بوده که دلالت بر صحّت انتساب این کتاب به حضرت رضا (علیه السلام) می‌کند» و خودش نقل نمی‌کند.

 خب، اوّلین ابهام ما این است که: این مرحوم میر سید حسین یک کتاب مثلاً 200 ـ 300 صفحه‌ای را استنساخ کرده، اما با این‌که این کار آن وقت رسم بوده و می‌گفتند: هذه صورة ما وُجِدَ عن الأصل (فتوکپی فعلی)، چند حاشیه‌ای را که در کتاب و مشتمل بر خطوط علما بوده استنساخ نکرده. خوب بود برای حفظ امانت آن شواهد صحّت کتاب و آنها را که علامت قبول کتاب است را هم استنساخ کند و یک صوری از این خطوط علما را بنویسد. به هر حال کتاب که بنفسه حجّیّت ندارد، اینها سند حجّیّت و پشتوانۀ علمی و به تعبیر قرآن «برهان» و «سلطان» است ("قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ"). خب، سلطان و برهان همیشه علّت و قوّت یک کتاب یا یک بحث علمی است، اما ایشان آن را استنساخ نفرموده و عجیب است که چرا مرحوم مجلسی به ایشان نگفته: فکر کن و ببین خطوط مال چه کسی بود؟ علّامه حلّی بود؟ شهید اوّل بود؟ شهید ثانی بود؟ این خطوط را هم نقل می‌کرد و حداکثر دو صفحه می‌شد و توصیف این‌که مثلاً در ظهر کتاب طرف یمین این طور بود، ظهر کتاب طرف یسار این طور بود... ـ که متعارف هم همین بود (صورة ما وجدتُه علی ظهر الکتاب علی الجانب الأیسر، علی الجانب الأیمن...) ـ چه مشکلی داشت؟! خلاصه این‌که این هم یک مشکل ماست که چرا این دو سه نفر از بزرگان ما چنین تساهلی در امری با این اهمیت کرده‌اند؟ مخصوصاً که این کتاب را به امام رضا ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ نسبت داده‌اند.

به‌علاوه این‌که این سید میرحسین خودش خبره بوده یا نه باز محلّ بحث است؛ چون دو میرسید حسین عاملی در آن جا داشتیم: یکی از بزرگان است و دیگری جزء طلبه‌ها بوده، که احتمالاً این دومی نقل کرده.

 

پانوشت:

 

(1) در اصطلاح اسلامی اگر کسی یک سال در مکّه می‌ماند، به او «جار الله» می‌گفتند. جارالله زمخشری و ملّا محمدامین استرآبادی رهبر تفکّر و حرکت اندیشۀ اخباری‌گری ـ که انصافاً مرد ملاّیی هم هست ـ مدّتی مجاور بیت الله بودند. مرحوم استرآبادی یک سال و خرده‌ای و در طی این مدّت «فوائد المکّیّة» و «المدنیّة» را آن جا نوشتند.

 

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 1 و 2/ 11/ 1384)

 

فقه

قواعد عامه

مکاسب

قواعد عامه در باب مکاسب

اولین قاعده عامه

حدیث تحف العقول

جستجوی قرائنی برای حدیث تحف العقول

اولین قرینه

کتاب فقه الرضا

پیدایی کتاب فقه الرضا و اشتهار آن

ابهامات دربارۀ کتاب فقه الرضا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (81) :: دروس استاد عرفانیان