قواعد عامه در باب مکاسب (82)
گلۀ مختصری هم بنده به مرحوم مجلسی دارم و ندیدهام آقایان گفته باشند. مسافت قم تا اصفهان 180 کیلومتر است. (1) این که کاری نداشت که خود ایشان در مناسبتهای زیارتی قم، دو نفر عالم به قم میفرستاد ـ و یا خودش به قم تشریف میآورد ـ از میرسید حسین بپرسند: این حجّاج قمی چه کسی بودند که به مکّه آمدند و کتابی آوردند و آیا آن کتاب از مکّه برگشت یا برنگشت؟ خب، اگر کتاب برگشته، خود مرحوم مجلسی مستقیم از آن کتاب نقل کند. حتی اگر به جای قم کوفه یا مثلاً کشّ و سمرقند هم بود ـ که مسافت طولانی است ـ، برای مثل مجلسی ـ که شیخ الاسلام یک کشور شیعه بود ـ که مشکل نبود. بروند و ببینند، اگر به قم برگرداندهاند، به اصفهان بیاورند و خود ایشان استنساخ کند. این مسئلۀ کمی نیست و ادّعا میشود که این خطّ امام رضا (سلام الله علیه) است و خطوط علما هم پشتش بوده. قطعاً مرحوم مجلسی بیش از اینها دربارۀ حدیث زحمت کشیده.
ثانیاً بر فرض هم آن کتاب در مکّه یا در راه گم شد و به قم نرسید، استفساری کند که: اینها چه کسانی و از چه خاندانی و چهکاره بودند؟ از بقیّۀ علمای قم استفسار کنند: شما میدانستید این کتاب مال حضرت رضا (علیه السلام) این جا بوده؟ کتاب مال حضرت رضا (علیه السلام) و خطوط علما پشت آن باشد و هیچ کس در قم از آن خبر نداشته باشد ـ و مثلاً یک نفر بقّال قمی در خانهاش داشته و مخفی کرده و به هیچ کس نشان نداده ـ خیلی شواهد بعید است و مرحوم مجلسی خیلی راحت میتوانست مشکلات ما را در این جهت کم کند. به هر حال اینها نقاط ابهام کتاب است که هیچ چیز از آن نمیدانیم.
این کتاب آمد و یکدفعه وارد حوزههای شیعه شد و گاهی به آن «الفقه الرضویّة» و گاهی «فقه الرضا» گفتند و اسم کتاب قطعاً هیچیک از این دو نبوده و اینها اسم انتسابی و وصفی است که خودشان گذاشتهاند. (2)
یک نکتۀ بسیار مهم در این کتاب آن بود که عدّهای از فتاوا که بین اصحاب ما مشهور ـ و بلکه دعوای اجماع در آنها ـ بود و روایت نداشت برای اوّلین بار ـ یعنی: بعد از تقریباً حدود 7 قرن که فقهای ما واقعاً گیر داشتند و مثل سیّد مرتضی و خصوصاً بغدادیها ادّعای اجماع کرده بودند ـ یکدفعه در این کتاب پیدا شد و لذا یکی از مهمترین دلایل کسانی مثل صاحب «حدائق» که به این کتاب اعتماد می کنند برخی از فتاوای اصحاب ما از قدیم است که غیر از این کتاب هم مدرکی ندارد. اینها میگویند: حتماً مال حضرت رضا (علیه السلام) بوده و قدما استناد به حضرت رضا (علیه السلام) کردهاند، وگرنه چهطور میشود اصحاب ما بدون دلیل فتوا داده باشند؟!
پانوشتها:
(1) مطابق استاندارد آن روز 45 ـ 50 کیلومتر مسافتِ یک روز با شتر و 135 کیلومتر مسافت یک روز با اسب بوده. بین مکّه و مدینه مثلاً میگفتند: «با شتر 10 روز راه است» یعنی 450 کیلومتر. 45 کیلومتر با شتر (مسیرة یوم) همان 8 فرسخ است که ما میگوییم. 22.5 کیلومتر میشود 4 فرسخ و 22.5 هم آن طرفش (برگشت). این میشود مسیرة یوم. اگر با اسب حساب میکردند، سه برابر شتر بوده؛ یعنی مسافت بین قم و تهران ـ که 135 کیلومتر است ـ در اصطلاح آن زمان سه روز با شتر بوده. حالا مسافت بین اصفهان تا قم یک چیزی در حدود 5 روز بوده و این برای مثل مرحوم مجلسی چیزی نبوده.
(2) البتّه ما غیر از این کتاب چیزی به نام «صحیفة الرضا (علیه السلام)» و به تعداد زیاد داریم. از همان زمانی که حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه تشریف داشتند تا بعد که راه افتادند تا توس ـ چه در مدّت وجود حضرت در مدینه، چه در راه ـ افرادی ادّعا کردند از حضرت احادیث شنیدهاند: 200 تا، 500 تا، 600 تا، 1000 تا. شاید مجموعۀ افراد 70 ـ 80 نفر میشوند و تقریباً تمامشان ـ بهاستثنای موارد نادری که محلّ کلام است ـ سنّی هستند و امرشان واضح نیست که چه کسانی هستند. مرحوم شیخ صدوق مقدار زیادی را در کتاب «عیون أخبار الرضا (علیه السلام)» آورده. اخیراً هم یکی از آقایان به نام «مسند الإمام الرضا (علیه السلام)» جمع کرده که تنقیح علمی نیاز دارد.
این کتاب در پیش اهل سنّت بسیار مشهور است و زیدیها هم نقل کردهاند. مرحوم کلینی نقل نکرده.
«صحیفة الرضا» یا «مسند الإمام الرضا» هم اسم کتاب نیست. گاهی مثلاً سنّیها دارند: له جزء عن الرضا، له کرّاس عن الرضا، له نسخة عن الرضا. مرحوم نجّاشی از یکی از آنها تعبیر به نسخه کرده و میگوید: والنسخة حسنة [فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص 100، ش 250]. اینها همه یک مجموعه و این اسمی کلّی برای حدود 60 ـ 70 کتاب است، که من اسمش را «مسند أهل البیت» گذاشتهام و سند همه یکی است: عن الرضا، عن أبیه، عن جدّه جعفر بن محمّد، عن ...، عن ...، عن علیّ، قال رسول الله ... ، و لذا گاهی به آن «مسند الإمام الرضا» و گاهی «صحیفة الرضا» و گاهی «کرّاس عن الرضا» یا «له جزء عن الرضا» یا «له نسخة»... گفتهاند. اینها از قرن دوم مشهور شده، دهها نسخه و مختلف هم هست (زیاده و نقیصه دارد) و نسخۀ واحد هم نیست.
یک چیز دیگری هم به نام «طبّ الرضا (علیه السلام)» داریم که حضرت (سلام الله علیه) برای امور طبّی و بهداشتی کتابی خطاب به مأمون نوشتند. کتابی به نام معصوم دهم از جواد فاضل هم هست که در شرح حال حضرت رضا (علیه السلام) است و این «طبّ الرضا» را ترجمه کرده و یک مقدار هم شرح پزشکی داده. این کتاب (طبّ الرضا (علیه السلام)) جزء کتب طبّی است و البتّه در آن امور امور صحّی و بهداشتی هم دارد. آن هم سند ندارد و روشن نیست.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 1 و 2/ 11/ 1384)
فقه
قواعد عامه
مکاسب
قواعد عامه در باب مکاسب
اولین قاعده عامه
حدیث تحف العقول
جستجوی قرائنی برای حدیث تحف العقول
اولین قرینه
کتاب فقه الرضا
ابهامات دربارۀ کتاب فقه الرضا