قواعد عامه در باب مکاسب (93)
بلا اشکال بعد از شلمغانی کتب و روایات او مرفوض شد و الآن ما در روایات حتی یک روایت هم که در سندش شلمغانی باشد نداریم. با اینکه مرحوم شیخ میگوید: «له کتب وروایات»، یک دانه از روایات او الآن ما نداریم. معنایش این است که اصحاب ما رها کردند. مرحوم سیّد حسن صدر معتقد است این کتاب بعد از اینکه مهجور شد بعضی از نسخش موجود بود و این کتابی که الآن مثلاً فرض کنید در کتاب مرحوم «عوالی اللآلی» بعضی جاها از «کتاب تکلیف» نقل کرده، تصریح میکند، میگوید: وفی کتاب التکلیف این طور. چند تا عبارت در کتاب «عوالی اللآلی» هست که تصریح میکند از «کتاب تکلیف» است ـ یعنی: ما الآن از «کتاب تکلیف» معلومات زیادی نداریم، مگر:
1. آنچه که در مصادر قدیم اصحاب آمده که اصحاب ما به این کتاب عمل کردند، مگر 2 ـ 3 روایت.
2. بعضی از نقلهای او در کتابهای متفرّق ـ مثل «عوالی اللآلی» و غیره ـ آمده. مرحوم آقای صدر میگوید: «ما تمام این موارد را جمع کردیم، بعین ألفاظها در کتاب "فقه الرضا" موجود است». لذا ایشان به این نتیجه میرسند که این همان «کتاب تکلیف» شلمغانی است.
حالا این نسخۀ موجود را هم ممکن است کسی بگوید ـ یا شاید هم ایشان گفته ـ که احتمالاً نسخهای بوده که مرحوم صدوق پدر نقل کرده. این که در اوّل نسخه دارد: «یقول عبد الله علیّ بن موسی»، چون یکی از رسمهای زمان سابق این بوده که پشت نسخه طریق را هم مینوشتند، لذا کسانی که آشنا نبودند خیال میکردند که این مثلاً مؤلّف کتاب است. مثلاً مینوشتند: هذا کتاب علاء بن رزین بروایة فلان، حدّثنا به هارون بن موسی التلّعکبری، عن فلان، عن ابن أبی عمیر، عن علاء. بعضیها خیال میکردند این کتاب چون دارد: «حدّثنا هارون بن موسی»، مال هارون بن موسی است. در حدیث اوّل «کافی»: «حدّثنا محمّد بن یعقوب» گفتۀ مؤلّف کتاب و قائلِ «حدّثنا» راوی نسخه است. به عبارت دیگر در آن زمان یکی از دقّتهایی که میکردند نسخهشناسی هم بود؛ یعنی کتاب علاء به نسخۀ صفوان و کتاب علاء به نسخۀ مثلاً ابن ابی عمیر و کتاب علاء به نسخۀ مثلاً علیّ بن الحکم را از هم تفکیک و اسم آن طریق و سند را پشت و یا اوّل کتاب مینوشتند. الآن مثلاً میگویند: کتاب «وسائل» به چاپ فلان، کتاب «وسائل» به ... و این طوری آدرس میدهند. در آن زمان میگفتند: کتاب حسین بن سعید بروایة فلان. الآن نجاشی با اینکه کتب حسین بن سعید فوق العاده مشهور بودند از قول استادش ابننوح 5 روایت برای کتاب حسین بن سعید و دقیق هم نقل میکند. شیخ (ره) یک مقداری تسامح فرموده و این نسخهشناسیها را کم کردند، کار مشکل شد. بعد از اینکه طریق پنجم را نقل میکند میگوید: «وقال ابن نوح: وهذا طریق غریب لم أجد له ثبتاً»؛ یعنی این را در فهارس و اجازات ندیدم. «إلاّ قوله»؛ الاّ این چیزی را که این آقا برای من نقل کرده، «فی ما کتب إلیّ». بعد مرحوم ابننوح میگوید: «فیجب أن تروی عن کلّ نسخة من هذا بما رواه صاحبها فقط». هر نسخهای را که میخواهید نقل کنید بگویید: این مال کدام نسخه است، نگویید: عن حسین بن سعید. بگویید: عن حسین بن سعید در نسخۀ فلان. «ولا تحمل روایة علی روایة، ولا نسخة علی نسخة؛ لئلّا یقع فیه اختلافٌ»(1). تمام روایات و نسخهها یکییکی شناسایی شود تا اختلافی پیش نیاید. تازه این کتاب حسین بن سعید است که کتابهای او از مشهورترین کتب اصحاب است و تا قبل از کتب اربعه کتاب حسین بن سعید بهمنزلۀ «کافی» و اصلاً معیار بود. چون ایشان 30 باب را بهصورت 30 کتاب نوشته بود، میخواستند تعریف کنند، میگفتند: فلانی له کتب ثلاثین مثل کتب حسین بن سعید الثلاثین. حال با وجود تمام اشتهارش ابننوح میگوید: باز هم نسخش مختلف است. مثل اینکه الآن یک کسی دقیق میگوید: شما اگر میخواهید از «وسائل» نقل کنید، اسم چاپ و چاپخانه و سال چاپ و خصوصیّاتش را هم بنویسید، تا اینها با هم خلط نشود و وضع درست بماند.
لذا اینکه ادّعا میکنند همین کتاب فعلی که الآن به ما رسیده، در حقیقت همان نسخۀ علیّ بن بابویه (علیّ بن موسی بن بابویه قمی، پدر صدوق) است و کتاب را به ابنبابویه نسبت دادهاند، «یقول عبد الله علیّ بن موسی» مربوط به صاحب نسخه است، نه مؤلّف کتاب.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 3/ 11/ 1384)
پانوشت:
(1) فهرست أسماء مصنّفی الشیعة (رجال النجاشیّ)، ص 60، ش 137.
فقه
قواعد عامه
مکاسب
قواعد عامه در باب مکاسب
اولین قاعده عامه
حدیث تحف العقول
جستجوی قرائنی برای حدیث تحف العقول
اولین قرینه
کتاب فقه الرضا
شلمغانی
دلایل مرحوم صدر برای یکی بودن کتاب التکلیف و فقه الرضا
دقت قدما در نسخهشناسی