قطع (19)
مرحوم شیخ 5 ـ 6 سطر دربارۀ مجاری اصول عملیه آورده و بعد هم با «المقصد الأوّل» در قطع بحث کردهاند. البتّه توضیح دادیم که در آن نوشتار اوّلیّۀ شیخ این مقصدبندی نبود و اصلاً این یک رسالۀ مفرده (رسالة حجّیّة المظنّة) بود. بعدها این «رسالة حجّیّة المظنّة» با «رسالة البراءة والاشتغال» و «رسالة الاستصحاب (یا «الرسالة الاستصحابیّة»)» و بعد با یک رسالۀ چهارم ضمیمه و مجموعش «رسائل» و بهاصطلاح بعضی از شاگردان ایشان «فرائد الأُصول» شد.
خود مرحوم استاد و عدّهای از اعلام به هم همین نتیجه رسیدهاند، امّا عملاً نتوانستهاند کاری انجام دهند. مثلاً آقای خویی فرمودهاند: بحث قطع جزء مباحث اصول نیست، و«ینبغی أن یُذکَر استطراداً». حالا این را بگوییم: باید بهعنوان مباحث مقدّماتی ذکر شود؛ چون در بحث حجج و بهاصطلاح امارات معتبره و مثلاً قبل از اینکه وارد بحث ظنون معتبره شویم باید بگوییم: اصلِ در حجّیّت قطع است و اگر بخواهیم بگوییم: «دلیلی حجّت است»؛ به خاطر این است که به قطع منتهی میشود. به این ترتیب بحث حجّیّت قطع را به تعبیر حضرت استاد «استطراداً» و به تعبیر بنده «جزء مبانی این مقصد» قرار میدهیم.
بهعلاوه ایشان بر صاحب «کفایه» اشکال میکنند که: این بحث جزء مباحث اصولی نیست، هم ارتباطی به اصول دارد و هم ارتباطی به کلام. به نظر ما اگر این مطلب درست باشد تازه بحث قطع جزء مقدّمات میشود، نه المقصد الأوّل ـ که الآن در «رسائل» و «فرائد» موجود آمده: المقصد الأوّل فی القطع، المقصد الثانی فی الظنّ، والثالث فی الشکّ؛ یعنی این حرف طبق تصوّر ما بحث قطع را کلّاً از بحث حجج و امارات خارج میکند.
با همۀ اینها اعلامی که بعد از شیخ آمدهاند در همین بحث مقدّمه مطالبی را بیان کردهاند و یک عدّه هم مثل خود مرحوم استاد در «مصباح الأُصول» دستهبندی هم کردهاند. ما هم فعلاً به تبع این اعلام این مباحث را متعرّض میشویم.
مطلب اوّل بحث این بود که بحث از حجّیّت قطع جزء مباحث اصول است یا خیر؟ مرحوم استاد اشکال کردند و اشکال ایشان گذشت. البتّه ایشان مطلب را از «کفایه» گرفتهاند.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 20/ 1/ 1390)
اصول
قطع
حجیت قطع
جایگاه بحث قطع در مقدمات یا مقاصد؟